بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
فاضله و غير فاضله است، ميگويد: سياست جنس كلى براى انواع آن نيست تا بشود با يك مفهوم واحد، همه انواع سياست را تعريف كرد، بلكه هر نوع آن با نوع ديگر «تختلف فى ذواتها و طبائعها»،1 ذات و طبيعتش متفاوت است. بنابراين، سياست همانند اسم مشترك براى انواع آن است. كاربرد سياست در آثار فارابى گاهى به معناى اخص است و آن سياستى است كه ناشى از قدرت سياسى و حرفه زمامدارى است: «السياسة هى فعل هذه المهنة»2 و آن، ايجاد افعال و ملكات و فضايل در مدينه و نگهدارى از آنها است. اين سياست خاص، از دو راه دانش و تجربه سياستمداران به دست ميآيد. گاهى نيز سياست به معناى اعم به كار رفته است و شامل همه انواع سياست ميشود. فارابى در رساله «السياسه» آن را به سه بخش تقسيم ميكند:1. سياست انسان در مورد زير دستان.2. سياست انسان در قبال رئيسان.3. سياست انسان در قبال طبقه هم سطح خود.و در برخى از آثار خود، «سياسة النفس» را نيز در اين بخش آورده است.فارابى در همه مواردى كه از «سياست» بحث ميكند، آن را متأخر از علم مدنى تلقى كرده است.
9. صناعت مدني
زمامدارى يا «حرفه زمامداري»، كه در اصطلاح فارابى، «مهنة ملكيه» ناميده شده است، به معناى صناعت و قدرتى است كه در اختيار رياست مدينه است و به مدد آن، اعمال و رفتارهاى سياسى تحكيم، و خيرات در مدينه، تقسيم و توزيع ميگردد و از آنها محافظت ميشود3 و به واسطه آن، اهل مدينه به سوي1. فصول منتزعه، پيشين، ص 92.2. الملّة، پيشين، ص 54؛ احصاء العلوم، پيشين، ص 65.3. الملّة، پيشين، ص 54.