بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
وجود دارد، مطالعه شود و آنچه عمل بدان، موجب توسعه و عمران مدينه و خوشبختى اهل آن است، شناسايى شود؛ زيرا قوام يك جامعه، به انجام و ايجاد اينگونه امور است. از اين رو بايد در مورد رفتارها و سجاياى اخلاقى فردى و جمعى و استعدادها و گرايشهاى رفتارى تأمل شود؛ زيرا اينها تعيين كننده ارزشها و هنجارهاى اجتماعى هستند و علم مدنى، متصدى ايجاد، حفظ و كنترل آنها است. لذا فارابى بر اين باور است كه اخلاقيات و فضايل و رذايل، مبتنى بر استعداد فطرى و طبعى نيستند و هيچ انسانى بالطبع فاضل يا فاسد نيست.1 عنصر اراده در شكلگيرى اين ملكات دخيل است. لذا آثار و نتايج اين رفتارها «معقولات ارادي» هستند كه موضوع علم مدنى خواهند بود.در «فصول المدني» با تقسيم فضايل و رذايل به خلقى و نطقى، قسم اول را مربوط به قوه نزوعيه انسان ميداند و بهطور مشروح از انواع استعدادها و گرايشهاى انسانى بحث ميكند و با تقسيم انسانها به «فاضل» و خودنگهدار «ضابط لنفسه» به اخلاق كارگزاران حكومتى اشاره ميكند و ميگويد: «مدبر المدن اذا كان ذا اخلاق محموده و صارت المحامد فى نفسه ملكات فهو افضل من ان يكون ضابطا لنفسه»؛2 يعنى مدبران مدينه، چنان چه داراى اخلاق پسنديده باشند و فضايل در وجود آنها به صورت ملكه در آمده باشد، بهتر است از اين كه خودنگهدار باشند.بر عكس، «انسان مدني» و كسانى كه زير دست حاكمان هستند، آنها اگر به مقتضاى ناموس و شريعت، خود را كنترل كنند و در جهت فضايل، پرهيزگار باشند، كافى است؛ زيرا انسانهاى مدنى، كه خودنگهدارند و بر ميزان شريعت مشى ميكنند، مستحق فضيلت تلاش و اجتهاد هستند و اگر هم لغزشى از آنان سرزند، رؤساى مدينه، آنها را مستقيم ميكنند و گناه و فساد لغزششان منحصر1. البته ممكن است يك انسان فطرتا معدّ براى انجام برخى افعال، اعم از فضايل يا رذايل باشد؛ اما در اين صورت، ديگر عنوان فضيلت بر آن صادق نخواهد بود. (ر.ك: فصول منتزعه، پيشين، ص 31 ـ 33).2. فصول منتزعه، پيشين، ص 35.