ج) ارتباط و انسجام دروني
اجتماع فارابى، اگر چه ممكن است در آن، افراد «غير فاضل» و ناسازگار، مانند گروههاى مختلف «نوابت» كه هم چون خار و خاشاك در بدنه جامعه هستند، وجود داشته باشد، اما با توجه به ساختار كلى آن و عناصر تشكيل دهنده آن و هم چنين تشبيه كاركرد آن به ساختمان ارگانيكى بدن موجود زنده، از پيوستگى و انسجام درونى بين همه اجزاى آن برخوردار است. افراد در عين داشتن نقش و اراده فردى، در جامعه با هم ارتباط دارند و همان است كه در «آراء اهل المدينة الفاضله» تعبير ميشود به اين كه اجزاى اجتماع مدنى «مؤتلفة منتظمة مرتبطة بالطبع»،2 با هم ائتلاف و انتظام و ارتباط طبعى دارند.د) تعاون
شالوده بحث اجتماع فارابى را «تعاون» و همكارى افراد جامعه براى وصول به غايت واحد آن تشكيل ميدهد. به همين دليل، فارابى «تعاون» را هم سنگ اصل اجتماع تلقى ميكند و در «آراء اهل المدينة الفاضله» فصل مربوط به اجتماع را چنين آورده است: «القول فى احتياج الانسان الى الاجتماع و التعاون». و در همين فصل مينويسد: «جماعة كثيره متعاونين يقوم كل واحد لكل واحد...»؛3 يعنى جماعت بسيارى از مردم، كه با يكديگر تعاون دارند، گردهم آمده و هر كس بعضى از نيازهاى ديگرى را كه براى قوامش به آنها نياز دارد، برآورده ميسازد و در نتيجه يارى و جمع شدن كل اجتماع، تمام اشيايى كه هر كس براى قوام و نيز1. آراء اهل المدينة الفاضله، ص 121-122.2. همان، ص 121.3. همان، ص 117.