زوج و زوجة، والدو ولد، مولى و عبد، قنيه و مقتني».1
يعنى منزل از اجزا و مشتركات محدودى التيام يافته و آباد ميگردد كه عبارتند از چهار عنصر زوج و زوجه، سرور و غلام، پدر و فرزند و كنيز و مالك، كه اگر حداقل يك فرزند مقصود باشد، هر خانواده حداقل از چهار نفر عضو تشكيل شده است.اجتماع در منزل، كوچكترين نوع اجتماع ناقص است. نسبت بين انواع اجتماع، چنان است كه اجتماع كوچكتر، جزئى از اجتماع بزرگتر ميباشد. و آن اجتماع، خود عنصر تشكيل دهنده اجتماع بعدى است، بهگونهاى كه هر يك از اجتماعات، در بطن اجتماع بزرگتر از خود قرار ميگيرد و اجتماع عظمى، در واقع، در برگيرنده همه اجتماعات بشرى، در كره زمين است. بنابراين، اجتماع منزل، جزئى از اجتماع كوى است و اين اجتماع هم جزئى از اجتماع محله است و اين اجتماع، جزئى از اجتماع مدنى است.فارابى تأكيد دارد كه وجود اجتماعاتِ دِه و محله؛ به خاطر اجتماع مدينه است، جز آن كه وضع دِه، نسبت به شهر، به اين صورت است كه دِه، خادم شهر است و شهر، جزئى از مسكن يك امت است و امت هم جزئى از جمله اهل قسمت معموره زمين است. پس خير افضل و كمال نهايى، نخست به وسيله اجتماع مدنى حاصل ميآيد و نه اجتماع ديگر كه كمتر و ناقصتر از آن باشد.2بنابراين، اجتماعات ناقص، به اعتبار آن كه جزئى از اجتماع مدنى هستند، ميتوانند در سعادت و كمال انسان مؤثر باشند و الا به تنهايى نميتوانند چنين نقشى را داشته باشند.در اين جا نمودار اجتماعات انسانى ارائه ميشود:1. فصول منتزعه، پيشين، ص 40.2. آراء اهل المدينة الفاضله، پيشين، ص 117 - 118؛ السياسة المدنيه، پيشين، ص 69 - 70.