نوع سوم رهبرى: رياست سنت (ولايت فقيه)
ضرورت ادامه حيات سياسى، اجتماعى و حفظ آيين و شريعت، بعد از رئيس اول و رئيس مماثل، اقتضا ميكند كه نظام سياسى، بدون رهبرى رها نشود. و چون در عصر غيبت رئيس اول و امام، شرايط رهبرى به مراتب دشوارتر ميشود، «رئيس المدينة الفاضلة ليس يمكن ان يكون اى انسان اتفق»؛1 يعنى هر كسى نميتواند متولى اين مسؤوليت شود. لذا معلم ثانى با جامعنگرى و واقع بينى مبتنى بر تفكر شيعى خود، «رئيس سنت» را پيشنهاد ميكند و با شرايط و ويژگيهايى كه براى آن بيان ميكند، اين نوع رهبرى را به فقيهان اختصاص ميدهد. او در تعريف رهبرى سنت ميگويد: «نوعى از رهبرى است كه در زمان فقدان رئيس اول و رئيس مماثل، با تدبير، رهبرى يكى از سه نظام سياسى را بر عهده ميگيرد و سيره و سنت و شريعت گذشته را تثبيت و تحكيم ميكند و بر اساس آن، نيازهاى زمان خويش را استنباط و جامعه را به سوى سعادت، هدايت و ارشاد ميكند».2او در كتاب «الملّة» تصريح ميكند كه اگر بعد از ائمه ابرار، يعنى كسانى كه رهبران حقيقى هستند، جانشين مماثلى نباشد، همه سنتهاى رئيس اول، بدون كم و كاست و تغييرى حفظ ميشود و در اختيار رهبرى غير مماثل گذاشته ميشود تا به آنها عمل كند و در امورى كه تكليف آن توسط رئيس اول مشخص نشده، وى به اصول مقدّره رئيس اول مراجعه و از طريق آن، احكام امور مستحدثه و غير مصرحه را استنباط ميكند. در اين صورت، رئيس سنت، به صناعت فقه نيازمند ميشود و اين صناعت است كه انسان را قادر ميسازد كه به وسيله آن، همه امور و احكام وضع نشده توسط واضع شريعت را استخراج و1. آراء اهل المدينة الفاضله، ص 122.2. السياسة المدنيه؛ پيشين، ص 81؛ الملّه، پيشين، ص 50.