بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
استنباط كند و تكليف امت را روشن سازد. چنين كسى كه متولى اين امور است، بايد «فقيه» باشد.1اختلاف تعبيرهايى كه در آثار فارابى وجود دارد، سبب اختلاف و تشويش برخى از محققان شده و به دليل عدم توجه به منظومه فكرى وى، مرتكب خطا شدهاند. در «آراء اهل المدينة الفاضله» و «السياسة المدنيه» چون رئيس اول، اعم از رئيس مماثل فرض شده، رئيس سنت در مرتبه دوم قرار گرفته است و در «الملّه» و «فصول المدني»، در مرتبه سوم، بعد از جانشين مماثل آمده است. ويژگيهايى هم كه براى رئيس سنت مطرح شده است، با هم تفاوتهايى دارند كه بر اين اساس، برخى از محققان، مصداق «ملك السنه» را امامان شيعه دانستهاند و برخى، مصداقش را فقيهان بعد از امامان عليهم السلام تلقى كردهاند.به نظر ميرسد با توجه به اختلافهايى كه در آثار مختلف وجود دارد، در جمع و توفيق آراى مختلف ميتوان چنين گفت كه رئيس سنت، اگر مماثل باشد، مراد از آن، «امام» است و اگر غير مماثل باشد، مقصود از آن، فقيه جامع الشرائط است.
اوصاف و شرايط رئيس سنت:
معلم ثانى بر اين باور است كه فقيهى كه رهبرى اين نظام را برعهده دارد، بايد همه اوصاف و ويژگيهاى دوازدهگانه «آراء اهل المدينة الفاضله» و يا شانزدهگانه «تحصيل السعاده» را داشته باشد و چون اين اوصاف، طبعى و مربوط به مقام عمل و اثبات هستند و همه رهبران، در مقام تدبير سياسى بايد به آنها متصف باشند، بر اين اساس، بين رئيس اول و ديگر مراتب رياست، فرقى وجود ندارد؛ اما در شرايط، اختلافهايى وجود دارد كه ذيلاً به آنها اشاره ميشود.1. شرط حكمت: پيش از اين، در مورد رئيس اول بيان شد كه او هر دو جنبه1. الملّه، پيشين، ص 50.