بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
«در حمله توزون به بغداد، المتقى به موصل گريخت و به حمدانيان پناه برد. توزون با خدعه او را به بغداد فرا خواند و چشمان او را ميل كشيد. و چون خبر به قاهر بالله (320 ـ 322) كه قبلاً ميل كشيده شده بود، رسيد، گفت: اكنون دو تا شديم و محتاج سومى هستيم و اين تعريضى به المستكفى بالله بود.»1و جالب است كه مسعودى خبر ميل كشيده شدن مستكفى را هم در زمان خويش گزارش ميكند.2سيوطى نيز اجتماع سه اميرالمؤمنين كور را چنين گزارش ميكند:«و لما بلغ القاهرانه ـ (المتقي) سمل قال صرنا اثنين نحتاج الى ثالث فكان كذلك سمل المستكفى.»3و ابن دقماق مينويسد:«و اجتمع فى بغداد ثلاثة خلفاء عميان بالحياة فلاحول ولا قوه الا بالله»4 در بغداد سه خليفه كور در يك زمان وجود داشت.»5جالب است كه تقريباً در همه كتابهاى تاريخى، وارد شده است كه همزمان با اينكه سه اميرالمؤمنين كور در بغداد وجود دارد، سه اميرالمؤمنين هم در مملكت اسلامى حكومت ميكنند. سيوطى مينويسد:«فصار المسمون باميرالمؤمنين فى الدنيا ثلاثة: العباسى ببغداد و هذا (عبدالرحمن سوم) بالاندلس و المهدى بالقيروان»؛6 يعنى اميرالمؤمنينها در دنيا1. مسعودى، على بن حسين، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 2، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 2536، ص 718.2. مسعودى، پيشين، ص 739.3. سيوطى، عبدالرحمن، پيشين، ص 397.4. ابن دقماق، الجوهر الثمين فى سير الملوك و السلاطين، تحقيق محمد كمال الدين عزالدين على، بيروت: عالم الكتب، 1985، ص 183.5. حتّى فيليپ. ك، شرق نزديك در تاريخ، ترجمه قمرآريان، تهران بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1350، ص416.6. سيوطى، عبدالرحمن، پيشين، ص 392.