بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
در پى اينگونه انديشهها تأسف و حسرتى براى او حاصل ميشود، به دليل بدگمانياى كه دارد كه ديگران به حقيقت رسيده باشند. سپس از روى حسد به اين كه ممكن است ديگران دريافته باشند و او بازمانده باشد، سعى ميكند با گفتارهاى تعريض آميز بگويد: آنان كه مدعى درك حقايقند، فريب خورده و جاهلند و خود را هم هنوز نشناختهاند و دروغگو هستند، يا اين كه اين ادعاهاى دروغ براى آن است كه به كرامت و احترام و ثروت و خواستهاى ديگر نايل شوند. البته بسيارى از اينگونه افراد نادانى خود را احساس كرده و رنج بسيار ميبرند و همواره در دنيا از ناراحتى و غم و اندوه رنج ميبرند و راهى به جايى ندارند، راهى كه موجب شود از نادانى در آيند و عالِم به حقايق شوند تا لذت ادراك آن را دريابند. و بدين وسيله، يأس بدانها دست ميدهد و به سوى اهداف و اغراض جاهليت روى ميآورند و خود را به آنها سرگرم ميكنند تا توجه به هزل و لهو و لعب، براى آنان راحتى ايجاد كند و تمام خوشى زندگى خود را در آنها جستجو ميكنند تا آن گاه كه مرگشان فرا رسد و از رنج و دردى كه گرفتار آن هستند، راحت شوند.10. گروه پندارگرايان: گروهى هستند كه به علت جهل و نادانى خود، در وضعيت بحرانى و سرگردانى به سر ميبرند و در صدد يافتن راهى هستند كه خود را نجات دهند. لذا نفس خود را وادار ميكنند كه توهم كند كه هدفهاى نهايى زندگى، همان است كه آنان برگزيدهاند و سعادت واقعى، همان است كه آنان انتخاب كردهاند و ديگران همه، فريب خوردهاند و در اعتقاداتشان در اشتباهند.اينان كوشش ميكنند كه هدفهاى جاهليت را نيكو نشان دهند و آن چه به عنوان سعادت پذيرفتهاند، خوب نشان دهند و چنين وانمود كنند كه بعد از بحثهاى بسيار و جستجوهاى فراوان در اعتقادات و اقوال ديگران، اين حقايق را برگزيدهاند و ميگويند: اعتقادات ديگران را بدين سبب رها كردهاند كه پس از تحقيق و تفحص، دريافتهاند كه بى حاصل است. بنابراين، آن چه را ما