بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
هر قدر اشتراك در پدر، نزديكتر باشد، ارتباط بيشتر خواهد بود و هر قدر دورتر باشد، ارتباط كمتر و ضعيفتر، تا آنجا كه به كلى ارتباط قطع ميشود و بين آنها تنافر بر قرار شود، مگر آن هنگام كه ضرورتى از خارج، آنها را به احتياج و ارتباط وادار كند.2ـ4. اشتراك در تناسل: گروهى از صاحبان آراى غير فاضله بر اين باورند كه اجتماع، بر اثر اشتراك در تناسل است. اينگونه كه اولاد ذكور اين طايفه، با اولاد اناث آن طايفه و بر عكس، فرزندان ذكور آن طايفه با فرزندان اناث اين طايفه، ازدواج و تناسل ميكنند و اين پيوند، موجب پيدايش اجتماع ميشود.3ـ4. اشتراك در رئيس: برخى از آراى غير فاضله را اعتقاد بر اين است كه منشأ اجتماع، اشتراك در رئيس اول است، كسى كه نخست آنان را گرد هم آورده است و امور آنان را تدبير و اداره كرده است تا بر ديگران غلبه يابند و به خيرى از خيرات جاهله نايل شوند.4ـ4. اشتراك در قرارداد اجتماعى: گروهى ديگر بر آنند كه منشأ اجتماع، عهد و پيمان و قراردادى است كه بين افراد منعقد شده است كه هر انسانى از بخشى از حقوق خويش گذشت كند و تعهد نمايد كه با ديگران منافرت نكند و موجب خذلان آنان نگردد و دست آنان را در برابر دشمن مشترك رها نكند و در غلبه بر ديگر اقوام و هم چنين دفع غلبه از خود، همچنان متحد باقى بماند.5ـ4. اشتراك در زبان و خلق و خوى طبيعى: عدهاى از آراى غير فاضله، بر اين گمانند كه محور اساسى در ارتباط و اجتماع، خلق و خوى طبيعى و زبان مشترك است و نبودن اينها موجب دورى و تنافر است و اين، عامل مشترك تمام ملتها و امتها است و به واسطه اينها بين خودشان دوستى برقرار ميكنند و با غير خود منافر ميشوند؛ زيرا تباين همه امتها به واسطه اين سه عامل است.6ـ4. اشتراك در نوع اجتماع: عدهاى ديگر از آنان بر اين باورند كه اجتماع و ارتباط به وسيله اشتراك در نوع آن است؛ مثلاً اشتراك در منزل و در درجه بعد، اشتراك در محلهاى سكونت و اخص از همه، اشتراك در منزل است. بعد