«جهل‏» و «غرور» - عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (قدس سره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (قدس سره) - نسخه متنی

احمد لقمان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«جهل‏» و «غرور»

دو واژه‏اى است كه در آثار پير سپيد سيرت حاج ميرزا جواد آقا بسيار ديده مى‏شود.

در نگاه‏وى گناه و آتش دوزخ محصول اين‏درخت فاسد در اعمال و انديشه آدمى‏است.اين‏عالم عامل‏و عارف فرزانه‏رضايت كاذب افراد جاهل پس‏از اندكى‏گريستن‏از خوف خداو يا ناز و كرشمه‏افراد پس‏از شب‏زنده‏دارى در شبى‏از سال را نشان اين جهالت و غرور مى‏داند و اين افراد را از عبادت‏ها، زهدها و گريه‏هاى بسيار امام سجاد عليه السلام بى خبر دانسته، امامى كه با آه و زارى، استغفار و گريه چهل ساله‏اش به خداوند مى‏گويد: اگر مرا به عذاب همه خلايق معذب گردانى و طبقات جهنم را از من پركنى، اين در مقابل عقوبتى كه مستحق آن هستم اندك خواهد بود. آرى معرفت اندك، عبادت قليل، توقع بسيار و معاصى فراوان سراسر وجود، بينش و بصيرت ما را فراگرفته است; راهى جز كمك خواستن از پروردگار مهربان خويش، نداريم. بايد به وى شكوه كنيم تا با رحمت‏خود و شفاعت اهل بيت‏ عليهم السلام از ما درگذرد و جهل و غرور را از ما دور كرده، با نور هدايت معصومين‏ عليهم السلام ما را از تاريكى ضلالت‏به صراط روشن هدايت رهنمود سازد. (9) مقام والاى انسان روزها ولحظه‏ها در نگاه حاج ميرزا جواد آقا ايستگاه‏هاى مسافرت به وطن اصلى است. هر يك از ما براى مسافرتى چند روزه از آن ديار سبز وزيبا به اين محيط موقت و زودگذر آمده‏ايم تا از فايده‏هاى فراوان و كمالات سرشار استفاده كرده، خرد خويش را صيقل ملكوتى دهيم تا بشكوه‏تر از جان نزد جبريل شده، در جوار قرب الهى بياساييم.

قله‏هاى قرب و فراز و فرزانگى انسان وسعت چشمگيرى دارد، به طورى كه بر دل هيچ بشرى خطور نكرده، هيچ چشمى ياراى به نظاره نشستن آن را ندارد. بدين سبب پروردگار قادر و مهربان، خود اين معرفت را به ما ارزانى داشته است كه: هيچ كس نمى‏داند چه چشم روشنى‏هايى براى آنها پنهان نگهداشته شده است! (10) و اگر نعمت‏هاى خدا را بشمارند اول و آخرى بر آن نخواهند يافت. (11) در روايت‏هاى بسيار برخى‏از نعمت‏هاى آفرينش بيان شده است. نعمت‏هاى بى‏نهايت و الطاف‏بيكران،چنان كه در حديث‏معراج‏آمده است: هر روز هفتاد بار به آنان نگريسته مى‏شود و هر بار كه به آنان مى‏نگرم، با ايشان (بندگان) سخن مى‏گويم و بر ملك و حكومت ايشان هفتاد برابر مى‏افزايم. اصلاح دل و تسليم آن در اين مقال، كلمات عارف فهيم ملكى تبريزى مشحون از دلبرى الطاف خداوند است. سخن خود را با عبارت «اى خردمند» آغاز كرده، خداوند را بخشايشگرى بى‏همتا مى‏خواند. كسانى كه به سوى خداوند گام شوق و همت‏بردارند داراى راهى كوتاه و نزديك دانسته، آرزوها را مسيرى دراز مى‏شمارد و هوس‏ها را موجب پرتاب به كوير زشت‏فرجامى مى‏داند. اين شيعه شيفته بيدارى، عقل و دل و ترك پافشارى و لجاجت را سرمايه‏اى شورآفرين دانسته، درستى نيت و پاكى درون را آفتابى روشنى بخش در ظلمت‏هاى زندگى مى‏شمرد.

فراهم كردن رضايت‏خداوند را امرى مقدور و آرمانى دست‏يافتنى در هر روز و هر ساعت‏خوانده و اشتياق بى‏پايان پروردگار را نشانه عشق و محبت‏خداوند به بندگان مى‏داند.

سپس كلام خداوند را به عيسى بن مريم ذكر مى‏كند، كه فرمود: اى عيسى! چقدر چشم بدوزم و در طلب خود بيشتر مشتاق باشم (چرا) اين قوم برنمى‏گردند. و در حديث قدسى چنين مى‏گويد: اگر آنها كه به من پشت كرده‏اند، مى‏دانستند چطور چشم به راهشان نشسته‏ام و چگونه اشتياق برگشتن آنها را دارم، از شوق من مى‏مردند و بند از بندشان جدا مى‏شد.

بنده من! به حقى كه تو بر من دارى من دوستت دارم، تو هم به حقى كه من بر تو دارم دوستم داشته باش. در پايان، آتش محبت‏خداوند سوزشى خاص در سراسر وجود اين شيرين سخن ملكوتى ايجاد كرده، باطن خويش را بر زبان، ظاهر مى‏سازد و مى‏گويد:

آه!آه!واى بر من كه خسران جز بى‏حاصلى برايم فراهم‏نكرد. وعده‏هاى خداوند و كلماتش را مسخره‏كردم.غفلت، نادانى‏و دورى از سراى‏معرفت مقام‏مرا از حيوانات پست‏تر كرده،از عوام‏دورتر ساخته است.

انجام دادن برخى از اعمال در ايام زندگانى وسيله‏اى براى دورى از آن غفلت‏ها و رهايى از اين نادانى‏ها و بى‏معرفتى‏هاست. با اين اعمال دلواپسى‏ها و نگرانى‏ها بر طرف شده نسيم سبز آرامش بر جان انسان مى‏وزد. اصلاح درون حاصل و فساد دل بر طرف خواهد شد. صلاح و درستكارى جانشين فساد و تباهى مى‏شود و حال‏هاى زودگذر معنوى به ملكه و روحيات پايدار تبديل مى‏شود.

انسان به پيشگاه لطف و بخشش خداى لطيف، بزرگوار و بخشنده راه يافته، از او موفقيت و دستگيرى و پايدارى مى‏طلبد. اعمال ماه‏هاى سال «مراقبه‏» ركنى از اركان خودسازى است كه هميشه مورد توجه استادان اخلاق بوده است. عملى كه «ياد خدا» و «پاسبانى از حرم دل‏» را به ارمغان مى‏آورد و انسان را در پايان روز خوشحال مى‏كند.

گاهى اين مراقبت در هر ماه، نسبت‏به اعمال مخصوص آن ماه مطرح مى‏شود، به طورى كه روزها و ساعات آن پلكان ملكوت مى‏شود، زمينه ديدار الهى را فراهم مى‏آورد و «رضايت پروردگار» و «نورانيت دل‏» را ايجاد مى‏كند.

فرزانه عارف حاج ميرزا جواد آقا ملكى در كتاب المراقبات، اعمال پسنديده هر ماه را براى خودسازى و تكامل بيان كرده، راهى روشن فراروى پاك سيرتان قرار مى‏دهد.

در اين فرصت، اعمال هر ماه را مرور مى‏كنيم و با وظيفه خود بيشتر آشنا مى‏شويم:

/ 43