(قبرستان شيخان قم) - عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (قدس سره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (قدس سره) - نسخه متنی

احمد لقمان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(قبرستان شيخان قم)

نيمرخ به سوى من كرد و گفت... حضرت «آية الله حسن‏زاده آملى‏» درباره مقبره مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى مى‏فرمايد:

تا مدت زيادى مى‏پنداشتم قبر آن جناب در نجف اشرف است، تا اين كه در شبى از نيمه دوم رجب 1388 قمرى، حدود سه ساعت از شب رفته، با جناب آقاى «آية الله سيد حسين قاضى طباطبايى تبريزى‏»، برادرزاده مرحوم آقاى حاج سيد على آقاى قاضى، در كنار خيابان ملاقات اتفاق افتاد. با جناب ايشان در بين راه از مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى سخن به ميان آوردم و از تربتشان سؤال كردم. فرمودند: قبر ايشان در همين شيخان قم نزديك قبر مرحوم ميرزاى قمى، صاحب قوانين، است و لوح قبر دارد. من با شنيدن اين كه لوح قبر دارد ازايشان نپرسيدم كه در كدام سمت قبر ميرزاى قمى.

و چون با جناب آقاى سيد حسين قاضى خداحافظى كردم شتابان به سوى شيخان رفتم كه مبادا در را ببندند. در آن‏جا بسيارى از الواح قبور را نگاه كردم، كه بعضى را تا حدى تشخيص دادم و بعضى را چون شب بود و برق‏هاى آن‏جا هم بسيار ضعيف بود تشخيص دادن بسيار دشوار بود، با خود گفتم حالا كه شب است و تاريك است، باشد تا فردا، با نوميدى از شيخان بيرون مى‏آمدم، ولى آهسته آهسته باز هم نظرم به الواح قبور بود كه ديدم شخصى ناشناس از درب شرقى شيخان وارد قبرستان شده است و مستقيم به سوى من مى‏آيد، تا به من رسيد گفت: آقا قبر آميرزا جواد آقاى ملكى را مى‏خواهيد؟ مرا در كنار قبر آن مرحوم برد و از من جدا شد و به سرعت‏به سوى در غربى شيخان رهسپار شد كه از قبرستان بيرون رود. من بى‏اختيار تكانى خوردم و مضطرب شدم و ايشان را صدا زدم و گفتم: آقا من قبر ايشان را مى‏خواستم، اما شما از كجا دانستيد؟ آن شخص در همان حال كه به سرعت‏به سوى در غربى شيخان مى‏رفت، صورت خود را برگردانيد و نيمرخ به سوى من نمود، گفت: ما مشترى‏هاى خودمان را مى‏شناسيم. (7) يكى از شاگردان شايق و علاقه‏مند مرحوم حاج ميرزا جواد آقا، مرحوم «حاج ميرزا عبدالله شالچى‏» است. وى درباره نورانيت و آثار ملكوتى آرامگاه استاد خويش مى‏فرمايد:

سر قبر ايشان برويد و حوايج‏خود را بخواهيد، نتيجه مى‏گيريد. من هر وقت‏حاجتى داشته باشم سر قبر ايشان مى‏روم. روزى خطاب به استاد كرده گفتم: شما در حال حيات خود به من لطف داشتيد، الان كه روحتان روشن‏تر است مرحمتى فرماييد!

شب شنبه خواب ديدم كه در محضر حاج ميرزا جواد آقا هستم، سلام كردم، جواب دادند، فرمود: بيا بالا. رفتم بالا و ايستادم. مقدارى فاصله داشتيم. فرمود: بيا جلو! من مقدارى رفتم تا فرمان وى را اطاعت كنم و از سويى ايستادم تا ادب كرده باشم. باز فرمود: جلوتر بيا! و چندين بار تكرار فرمود و من آن‏قدر جلو رفتم كه زانوى من به زانوى او وصل شد. دو زانويش را باز نمود و ناگاه شروع كرد نگاه كردن به من. نگاه‏هايى كه حس مى‏كردم با لحظه لحظه آنها اثرى ژرف و چشمگير در وجودم مى‏گذارد و مرا با چشم‏هايش «تجريد» مى‏كند. بعد از آن فرمود بلند شو. پس ادامه داد: روزى 35 مرتبه اناانزلنا و 65 بار قل هو الله احد بخوان. در لحظه آخر اين جمله را به من فرمود: «من چيزى از شما دريغ نكرده‏ام، اگر كوتاهى كنى از خودت است‏».

جمال يار ندارد حجاب و پرده ولى *** غبار ره بنشان تا نظر توانى كرد (8)

اميد آن كه از روح بلند آن فرزانه عارف، نور صفا و انسانيت‏بر جان ما بتابد و بتوانيم از بركات معنوى و عرفانى وى، شكوفه‏هاى دانش و بينش بر شاخسار وجود خود بنشانيم و عطر اخلاق و عرفان بر پهنه هستى خويش بيفشانيم، چرا كه:

علم نبود غير علم عاشقى *** ما بقى تلبيس ابليس شقى

سينه گر خالى ز معشوقى بود *** سينه نبود كهنه صندوقى بود

صرف شد عمرت به بحث و نحو و صرف *** از اصول عشق هم خوان يك دو حرف

سينه خود را برو صد چاك كن *** دل از اين آلودگى‏ها پاك كن (9)

بر سر تربت ما چون برسى، همت‏خواه *** كه زيارتگه رندان جهان خواهد بود «حافظ‏»

فضاى معنوى قبرستان شيخان قم; مدفن حاج‏ميرزا جوادآقا ملكى‏تبريزى‏رحمه الله

_______________

(1). رساله لقاءالله، ص‏81.

(2). رساله لقاءالله، «دستور توبه‏»، ص‏82.

(3). رساله لقاءالله، «عوالم ثلاثه انسان‏»، ص 24 و 25.

(4). اسرارالصلاة، ص 83 ; رساله لقاءالله، ص 92 - 100.

(5). رساله لقاءالله، ص‏114.

(6). مفاتيح الجنان، «دعاى عهد» (اللهم رب النور العظيم ورب الكرسى الرفيع...).

(7). اسرار الصلاة، ص‏387 و 389.

(8). رساله لقاء الله، «لزوم تاديب زبان‏»، ص‏116 و 117.

(9). همان، ص‏117 و 118.

(10). اسرار الصلاة، ص‏454 - 456.

(11). رساله لقاء الله، «تازيانه سلوك‏»، ص 142 - 144.

(12). روز يازدهم ماه ذيحجه سال 1343قمرى.

(13). كيهان انديشه، ش‏8، ص‏76 و 77.

(14). آثار الحجه، ج 1، ص 27 و 28; گنجينه دانشمندان، ج‏1، ص‏232.

(15). گنجينه دانشمندان، ص‏233.

(16). با شمارش حروف «رفع العلم وذهب الحلم‏» ماده تاريخ يا سال وفات حاج ميرزا جواد آقا ملكى عدد1343 بدست مى‏آيد كه معادل اين مصرع فارسى است: از جهان جان رفت و از ملت پناه.

(17). چون هدف ترجمه‏اى روان و سليس بود، از برگردان دقيق چشم پوشيديم و به ترجمه آزاد بسنده كرديم.

(18). كيهان انديشه، ش 8، «مصاحبه با آية الله حسن زاده آملى‏».

(19). سخنرانى مرحوم شالچى (برگردان از نوار).

(20). فرزانه والا گوهر، شيخ بهايى.

/ 43