حج در کلام رهبر م‍ع‍ظم‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌ ح‍ض‍رت‌ آی‍ت‌ ال‍ل‍ه‌ خ‍ام‍ن‍ه‌ای‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج در کلام رهبر م‍ع‍ظم‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌ ح‍ض‍رت‌ آی‍ت‌ ال‍ل‍ه‌ خ‍ام‍ن‍ه‌ای‌ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حج در کلام رهبر

حج مظهر توحيد، و كعبه خانه ي توحيد است. اين كه در آيات كريمه ي مربوط به حج، بارها از ذكرالله سخن رفته، نشانه ي آن است كه در اين خانه و به بركت آن، بايد هر عامل غير خدا از صحنه ي ذهن و عمل مسلمين زدوده شود و بساط انواع شرك از زندگي آنان برچيده شود. در اين محيط، محور و مركز هر حركتي خداست و طواف و سعي و رمي و وقوف و ديگر شعائرالله حج، هر يك به نحوي نمايش انجذاب به «الله» و طرد و نفي و برائت از «انداد الله» است. اين است آن «ملت حنيف» ابراهيم(عليه السّلام)؛ بت شكن بزرگ و منادي توحيد بر فراز قله ي تاريخ.

اين كه خداوند متعال همه ي مسلمانان و هر كه از ايشان را كه بتواند، به نقطه اي خاص و در زماني خاص فرا مي خواند و در اعمال و حركاتي كه مظهر همزيستي و نظم و هماهنگي است، آنان را روزها و شب هايي در كنار يكديگر مجتمع مي سازد، نخستين اثر نمايانش، تزريق احساس وحدت و جماعت در يكايك آنان و نشان دادن شكوه و شوكت اجتماع مسلمين به آنان و سيراب كردن ذهن هر يك تن آنان از احساس عظمت است. با احساس اين عظمت است كه مسلمان اگر تنها در شكاف كوهي هم زندگي كند، خود را تنها حس نمي كند.

با احساس اين حقيقت است كه مسلمين در هر يك از كشورهاي اسلامي، شجاعت برخورد با اردوگاه ضديت با اسلام، يعني همين سلطه ي سياسي، اقتصادي دنياي سرمايه سالاري و عوامل و ايادي آن و نيرنگ و فتنه گري آن را مي يابند.

و افسون تحقير- كه اولين سلاح استعمارگران غربي در برابر ملل مورد تهاجمشان بوده و هست - درآنان نمي گيرد. با احساس اين عظمت است كه دولت هاي مسلمان با تكيه به مردم خود، از تكيه به قدرت هاي بيگانه خود را بي نياز حس مي كنند و اين فاصله ي مصيبت بار ميان ملت هاي مسلمان با دستگاه هاي حاكم بر آنان پديد نمي آيد.

حج، يك هجرت است. هجرت از خود ماست؛ هجرت از منيّت ماست، هجرت از آن زنداني ست كه ما را احاطه كرده، و گوهر يكدانه بي نظير انساني را در وجود ما مخفي و پنهان نگه داشته است. حج، هجرت از خود پرستي هايي ست كه از هوا و هوس ناشي مي شود، هجرت از خود خواهي هايي ست كه ما را از خدا دور مي كند؛ هجرت از طبقه بندي ها و مرزبندي هايي ست كه زندگي انسانها را از هم جدا مي كند و فقير و غني، شريف و وضيع، بزرگ و كوچك برطبق معيارهاي عاميانه مردمي را به هم نزديك مي كند و در كنار هم قرار مي دهد، و وجه مشترك همه انسانها، يعني عبوديت، را در همه زنده مي كند.

«اِن لرّاحل اليك قريب المسافة.»يك قدم به سوي خدا برداشتن، دل انسان را روشن مي كند. به انسان فتوح مي بخشد. زنگارها را از جلو بصيرت انسان پاك مي كند، و قدم بعدي و ادامه راه را براي انسان راحت تر مي كند. اين، همان موضوع اساسي در جنبه فردي اين مسئله حج است؛ هيچ چيز جاي اين را نخواهد گرفت.

آنچه كه مهم است، اين است كه ببينيم حج از ما چه مي طلبد. ما امروز حكومت اسلامي هستيم؛ ادعاي ما اين است. ما معتقديم كه حج، جا و ميدان ماست. اين ميدان، با عظمت است. معلوم است كه عظمت اين ميدان، همان يكي، دو ميليون آدمي كه آن جا هستند، نيست؛ بلكه كل دنياي اسلام است، چون هر كدام به شهرها، كشورها و خانه هاي خودشان مي روند و خبري از حج مي برند. پس، شما از اندونزي تا اروپا را زير پوشش گرفته ايد .

اگر شما در حج كه هستيد، بتوانيد آن كاري را كه «و تكونوا شهداء علي الناس» ايجاب مي كند، انجام بدهيد، تمام دنياي اسلام را زيرپوشش گرفته ايد. كاري انجام شده، كه با هيچ وسيله ي ديگري آن كار امكان ندارد. يعني اگر ما روزنامه اي داشته باشيم و بتوانيم آن را در خانه ي اين تعداد آدم در سراسر دنيا بفرستيم، نمي تواند آن اثري را داشته باشد كه حضور اين جمع و تشكيل اين جماعت و ديدن اشخاص و ابدان شماها براي آنها ممكن است اين اثر را بگذارد.

حج متعلق به ماست. اصلاً حج ميراث متقين است. متقين كجايند؟ متقين در اين كشورند. نه اين كه در كشورهاي ديگر مسلمان و آدم باتقوا نيست - چرا هستند - اما خط و راهشان غلط است. جمع و فئه ي مؤمنه اي كه در راه پيامبر و ائمه حركت مي كنند، در دنيا چه كساني هستند؟ همين مردمي كه در ايران زندگي مي كنند. بالاخره حج متعلق به اينهاست. حج، ميراث اين ملت و ميراث اين انقلاب و متعلق به آن است.

جمهوري اسلامي حج را شناخت. اين، بصيرت امام بود. امام درست در سر بند هاي اساسي انگشت گذاشته بود. در اسلام خيلي واجب وجود دارد، روزه هم يك واجب اساسي است؛ اما امام روي نماز جمعه و روي حج ـ يعني آن بخش هاي حساس و سر بندهاي مهم ـ خيلي تكيه كرد و دايم از سال اول نسبت به حج حرف داشت و پيام مي داد. البته من يادم است كه ايشان از قبل هم - يعني سال 41 - به حجاج پيام مي دادند.

سياست هاي جهاني، نسبت به كوچكترين كارهاي ما حساس است. ما بايستي كار را، هم دقيق و هم هوشمندانه، و هم نه چندان آشكار و واضح انجام بدهيم. يعني لزومي ندارد كه از همين حالا بگوييم كه ما مي خواهيم برويم حج را - نه مكه را - فتح كنيم؛ اما بايد واقعاً نيتمان اين باشد. ما بايد حج را فتح كنيم و ان شاءالله برنامه ريزي را بر اين اساس انجام بدهيم.

به جمهوري اسلامي اعتراض مي كنند كه «چرا حج راسياسي كرده ايد؟» اين است معنايش؟! برائت، يعني اين. برائت يعني مردم در آنجا جمع شوندو عليه دژخيمهايي كه با كراوات و لباس اتو كشيده وادكلن زده مي آيند و مثل وحشي ترينِ وحشيها، انسانها را مي كشند، و نيز، عليه كساني كه از اينها حمايت مي كنندو عليه كساني كه به نفع اينها درمجامع جهاني تصميم مي گيرند، فرياد سردهند. اين، معناي برائت است. مي شود كه حج خالي از اين باشد؟! آيا حجِّ خالي از برائت،حج است؟! كساني كه با قرآن و اسلام آشناهستند، جواب بدهند! منصفانه هم جواب بدهند! معناي آن حرف امام كه فرمود «حجّ بي برائتْ حج نيست»، يعني اين، برائت، جزو حج و تنيده در ذات حجّ است.

در خودِ اعمال حج، رمي جمرات، نماد دشمن شناسي و دشمن ستيزي است؛ و پيامبر مكرّم اسلام(صلّي الله عليه واله)، اذان برائت را در حج سر داد و‌آيات برائت را از حنجره ي امير مؤمنان (عليه السّلام) در مراسم حج تلاوت فرمود. اگر جهان اسلام و امت اسلامي، روزي از وجود دشمنان جرّار فارغ گردد و چنين چيزي ممكن شود، برائت نيز بي فلسفه خواهد بود. ولي با وجود دشمنها و ستيزه گريهاي كنوني، غفلت از دشمن و بي مبالاتي به برائت، خطايي بزرگ و پرخسارت است. اگر آن شناخت هاي پيشين به دست آيد، دشمن جهان اسلامي نيز شناخته مي شود.

هر پديده، يا شخص، يا حكومتي و نظامي كه مسلمانان را از هويت اسلاميشان بيگانه كند، يا به تفرّق و پراكندگي بكشاند، يا به كسب عزت و عظمت اسلامي بي اعتنا، يا از آن مأيوس سازد، كاري دشمنانه مي كند؛ و اگر خود، دشمن نيست، سرانگشت دشمن است!

پروردگارا ! به امام و قائد راحل ما، آن عبد صالح ممتحن و آن خلف صدق اوليا، آن انسان پرهيزگار و پارسا و هوشيار كه رضاي تو را مي جست و دوستي و دشمنيش به خاطر تو بوده و درراه تو از هيچ مشكل هراس نداشت، رحمت و فضل خود را نازل و شامل فرما و از حج حاجيان و عبادت عبادتگران و كوشش تلاشگراني كه مشمول هدايت و راهبري او گشته اند، نصيب وافر به روح پاك او عايد فرما و آرزوي بزرگ او را كه همانا قيام حج ابراهيمي و بهره برداري امت اسلامي از اين مراسم عظيم الهي است، جامه ي عمل بپوشان.

/ 1