حقيقت سخن گفتن و تكلم در انسان اين است كه زبان با اصطكاك خود به مخارج حروف در دهان موجى پديد آورد و صدايى به نام كلمه و كلام شنيده شود؛ سخن گفتن به اين معنا درباره خدا محال است و معنا ندارد؛ زيرا خدا جسم نيست تا دهان، زبان و مخارج حروف داشته باشد، ولى در عين حال، صدور كلام و سخن از خداى متعال مى تواند معناى صحيحى داشته باشد و آن اين كه خداى متعال حروف و كلمات را در جسمى بيافريند، مثل اين كه در درختى يا سنگى و كوهى به فرمان الهى حروف و كلماتى آفريده شود تا شخص پيامبر يا ديگران آن را بشنوند.بنابراين متكلم بودن، از صفات فعل الهى است كه تكلم، يكى از كارهاى اوست، مانند خالق و رازق بودن.البته درباره كلام و متكلم بودن خدا بحث هاى زيادى بين شيعه و سنى عنوان شده است كه به همين مناسبت علم كلام پيدا شده و به نام علم كلام ناميده شده است، ولى در اين جا به خاطر مفيد نبودن آن بحث ها از عنوان كردن آنها خود دارى شد.