اعجاز يك كار خارق العاده است - عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعجاز يك كار خارق العاده است

جاى گفتگو نيست كه هيچ پديده اى بدون علت، جامه وجود به خود نمى پوشد، و بشر به تدريج به علل پديده هاى طبيعى از طريق عادى و يا مجراى علمى دست مى يابد، ولى معجزه در حالى كه خود يك پديده واقعى است و طبعاً داراى علتى مى باشد، لكن مانند ساير پديده ها نيست كه بتوان علل پيدايش آن را از طريق عادى و يا از راه كاوش هاى علمى به دست آورد و هرگز نمى توان پيدايش آن را با علل عادى و يا عللى كه علم و دانش براى اين نوع حوادث تعيين مى نمايد، تفسير و توجيه نمود و مقصود از خرق عادت اين است كه بر خلاف آن روشى است كه ما در نظاير اين نوع پديده ها به آن عادت كرده ايم و علل آن، غير از علل ساده پديده هايى است كه در اين موارد به آنها انس و الفت گرفته ايم.

آن چه ما در طول زندگى به آن انس گرفته ايم اين است كه مثلاً رشد و نمو بچه مار به آهستگى صورت گيرد و در اثر مرور زمان بزرگ شود و سرانجام افعى گردد و يا آب هاى زيرزمينى با حفر قنات بر روى زمين جارى شود و بيماران از طريق دارو و مراقبت هاى پزشكى بهبود پيدا كنند، ولى هرگز نه از طريق عادى و نه از طريق علمى نديده ايم يك چوب خشك در يك لحظه افعى گردد، يا با زدن عصا بر سنگ، چشمه هايى از آن جارى شود، و يا با كشيدن دست بر مريضى بى درنگ خوب شود، از اين نظر مى گويند: (معجزه) يك نوع (خرق عادت) است.

از اين بيان دو نتيجه مى گيريم:.

الف) هر گاه علت وجود پديده اى به طور عادى معين گردد معجزه نخواهد بود؛ زيرا در اين صورت كوچك ترين كارى بر خلاف جريان عادى انجام نگرفته است و چنين پديده اى يا علت عادى دارد كه همه مردم از آن آگاهند و يا سبب علمى دارد كه دانشمندان آن رشته از آن مطلع هستند و مى توانند مانند آن را بياورند، بلكه همه مردم نيز پس از تحصيل در آن رشته قادر به انجام آن خواهند بود؛.

ب) معجزه اگر چه بايد ازنظر جريان عادى يك امر غير ممكن و محال باشد، ولى از نظر عقل و خرد بايد امرى ممكن شمرده شود و در شمار محالات ذاتى و عقلى قرار نگيرد.

يعنى بايد مورد درخواست ما از نظر عقل يك كار ممكن و بلامانع باشد، از اين نظر از آنان نمى توان خواست كه در يك لحظه و در يك مكان هوا را هم روشن و هم تاريك سازند يا در يك زمان و در يك مكان، هم باران ببارد و هم نبارد، زيرا اين چنين امور، محال ذاتى هستند و قدرت بر آنها تعلق نمى گيرد.

اينك به مثال هاى زير توجه فرماييد:.

1. بردن جسم سنگين و بزرگى از نقطه اى به نقطه ديگر امرى است ممكن و جزء محالات نيست، ولى اسباب عادى آن اين است كه با وسيله باربرى و يا جرثقيل و يا وسايل نقليه ديگر، اين كار انجام مى گيرد و هرگز ديده نشده است كه جسم سنگين با يك دعا و يا يك نگاه از نقطه اى به نقطه ديگر منتقل گردد و اين كار بر خلاف جريان عادى است و از حدود نظام علل و معلولاتى كه علم و عادت براى اين نوع كارها تعيين نموده بيرون است و به اصطلاح عادتاً محال شمرده مى شود و در عين حال چنين كارى با وسيله اى غير عادى عقلاً و ذاتاً محال نيست، زيرا در صورت دوم، همان كار انجام مى گيرد كه در صورت نخست انجام مى شد، چيزى كه هست عامل، در صورت نخست براى انجام آن، از اسباب عادى و معمولى استفاده مى كند و در صورت دوم از اسباب غير عادى و خارج از متعارف مدد مى گيرد و اگر نفس كار، كار محالى بود بايد در هر دو صورت محال باشد.

علت اين كه ما از ديدن و شنيدن كار دوم در شگفت مى مانيم اين است كه از روزى كه چشم به جهان گشوده ايم حركت اجسام را در پرتو عوامل و اسباب ظاهرى ديده ايم و بس و هرگز انجام چنين كارى را از طريق اسباب غير عادى، يعنى به اتكاى نيروى الهى و غيبى مشاهده نكرده ايم. پس چنين كارى بر خلاف عادت خواهد بود نه بر خلاف عقل، خرق عادت خواهد بود، نه خرق قوانين عقل.

2. روزى بود كه معالجه نابينايان مادرزاد و يا مبتلايان بيمارى (سل) از حيطه قدرت بشر خارج بود، با اين كه رفع و علاج چنين نقص و يا بيمارى امكان داشت، دست بشر بر اثر قصور و كوتاهى قدرت علمى، به آن نمى رسيد ولى پس از قرون متمادى، بشر در راه علم و تمدن گام هاى بلندى برداشت و اين نوع بيمارى هاى سركش را تا حدى مهار نمود.

پيروزى بر چنين بيمارى ها از دو راه ممكن است: يكى اين كه از طريق عوامل متعارف و اسباب عادى وارد شويم؛ مثلاً بر روى پرده هاى چشم عمل جراحى انجام دهيم و بيمار را تحت مراقبت و كنترل پزشكى قرار داده و با دارو و غذاهاى مقوى، بيمارى را ريشه كن سازيم.

راه ديگر اين كه به اتكاى قدرت الهى و استمداد از نيروى بى پايان او كه هر كار ممكن را در هر لحظه با هر شرايطى مى تواند انجام دهد، بر اين مشكل پيروز شويم، و نابينايان و بيماران را با يك دعا و يا يك لمس و دست كشيدن و... شفا بخشيم. ماهيت هر دو كار يكى است و آن انجام يك كار ممكن مى باشد، ولى عمل نخستين اسباب ظاهرى و عادى دارد، اما عمل دوم محصول اسباب و عوامل نامرئى است كه از حدود اطلاعات بشر، خارج و بيرون است.

3. تسخير فضا و فرود آمدن بشر در ماه طبعاً امرى است ممكن و در نظر عقل مانند (اجتماع وجود و عدم) محال ذاتى نيست و از اين رو بشر قرن ها انتظار مى كشيد كه به آرزوى خود برسد تا آن كه بر اثر پيشرفت صنعت و تكنيك و در پرتو كوشش هاى هزاران نفر رياضى دان، فيزيسين، تكنيسين، كارگر و... بشر توانست براى اولين بار به وسيله آپولوى يازده گام در ماه گذارد، و بر يك چنين امر ممكن از طريق علم و دانش و كوشش هاى دست جمعى، جامه عمل بپوشاند.

به طور مسلم يك چنين كار هر چه باعظمت باشد، اعجاز نيست اگرچه تعجب ميليون ها جمعيت جهان را برانگيزد، زيرا اين كار از مجراى اسباب ظاهرى و ابزار علمى كه در اختيار دانشمندان است، انجام گرفته است و هر كس از اين راه وارد شود و در اين رشته تخصص داشته باشد همان نتيجه را مى گيرد.

ولى هرگاه بشرى توانست بدون اين ابزار، و بدون كوچك ترين كوشش علمى و فكرى، به وسيله يك امر ساده فضا را تسخير كند و يا در پرتو يك اراده و تصميم، از خانه خود به سوى آسمان ها پرواز نمايد، در اين صورت اين كار معجزه شمرده خواهد شد.

حقيقت هر دو كار يكى است و در هردو، فضا تسخير گرديده و يا گام در ماه نهاده شده است، ولى در يكى از ابزار عادى و علمى استفاده شده و در ديگرى از يك سلسله عوامل نامرئى كه جز مردان الهى از آن آگاهى ندارند استمداد به عمل آمده است.

/ 326