راهنمايى قرآن در اين باره - عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

راهنمايى قرآن در اين باره

كتاب آسمانى ما قرآن كه با دلايل روشن و علمى و خردپسند، جامعه بشرى را به اصول و معارف حقه هدايت مى نمايد درباره پيامبر اسلام چنين مى فرمايد:.

وَلَو تَقَوَّلَ عَلَينا بَعضَ الاَقاويلِ لاَخَذنا مِنهُ بِاليَمين ثُمَّ لَقَطَعنا مِنهُ الوَتينَ فَما مِنكُم من اَحَدٍ عَنهُ حاجِزين؛(8).

هرگاه او (محمدْ) نسبت هاى بى اساس به ما مى داد او را با قدرت (هرچه تمام تر) مى گرفتيم سپس رگ قلبش را قطع مى كرديم و هيچ كس از شما نمى توانست از (مجازات) او مانع شود.

صريح آيه اين است كه هر گاه پيامبر اسلام نسبت هاى بى اساسى به خدا بدهد، خداوند براى روشن شدن بطلان ادعاى او بى درنگ نعمت حيات را از او سلب مى كند. آيا اين آيه مخصوص حضرت محمدْ است يا شامل هر فردى است كه بخواهد نسبت دروغ به خدا بدهد و دين و آيينى از خود بسازد.

هيچ كس نمى تواند بگويد كه آيه عموميت دارد و شامل تمام دروغ گويان و آيين سازان تاريخ زندگى بشر است؛ زيرا در طول تاريخ زندگى انسان، كسانى آمده اند و آيين هاى دروغينى ساخته اند و هرگز قهر خداوند شامل حال آنها نشده و شاهرگ آنها را قطع نكرده است و محال است وحى آسمانى و يا خود پيامبر سخنى بگويد كه بداهت بر خلاف آن گواهى دهد.

پس ناچار اين آيه، ناظر به حضرت محمد و كسانى كه از جهاتى مانند او بوده اند، مى باشد.

پيامبر اسلام ساليانى دراز با پاكى هر چه تمام تر در ميان مردم زندگى كرد، و معارف و اصول و دستوهاى او مطابق خرد بود، بالاتر از همه با معجزه بزرگى به نام (قرآن) مجهز بود كه تمام نوابغ جهان و بزرگان عالم و پى افكنان علوم و سخنوران گيتى از مبارزه با آن اظهار عجز و ناتوانى كرده اند.

در اين صورت اگر او در ادعايش دروغ گو باشد قرار دادن چنين قدرتى در دست او كه همه شرايط نفوذ در مردم از پاكى و قداست و برترى برنامه ها در او جمع است مخالف هدف حكيمانه الهى است كه هدايت بندگان خود را مى خواهد، بلكه بايد خداوند براى حفظ غرض و هدف خود و مصالح بندگان، نعمت حيات را از او سلب كند تا بندگان او را نفريبد و يا اين كه قدرت را از او گرفته و شرايط نفوذ او را در مردم از بين ببرد.

ولى اگر ديديم او با آن شرايط و با اين معجزه مافوق قدرت بشرى، ادامه حيات يافت و مشغول تبليغ گرديد و گزندى از ناحيه خدا به وى نرسيد، در اين صورت به طور قطع و جزم تصديق خواهيم كرد كه او برگزيده خدا و پيامبر و سفير واقعى اوست و اگر چنين نبود خداوند به مقتضاى حكمت خود يا از او سلب حيات مى كرد و يا اين معجزه را در اختيار او نمى گذاشت..

(1). بقره(2) آيه 213.

(2). اصول كافى، باب عقل و جهل، حديث 11.

(3). الهيات شفا، بخش نبوت، و نيز به كتاب ديگر وى به نام النجاة، ص‏304 مراجعه شود.

(4). پيامبران راستين را ازمدعيان دروغين از سه راه مى توان تميزداد:.

(الف) اعجاز؛.

(ب) پيامبر پيشين بر نبوت پيامبر بعدى تصريح كند؛.

(ج) قراين و شواهد قاطعى گواهى بر نبوت شخص دهد، به طورى كه از مجموع قراين يقين حاصل كنيم كه وى فرستاده خداست. ما در آينده درباره اين دو طريق نيز گفتگو خواهيم كرد.

(5). كُلَّما دَخَلَ عَلَيها زَكَريّا المِِحراب وَجَدَ عِندَها رِزقاً قال يا مَريَمُ اَنّى لَكِ هذا قالَت هُو مِن عِندِاذ اِنَّ اذ يَرزُقُ مَن يَشاءُ بِغَيرِ حِسابٍ.

(6). ابن اثير، تاريخ كامل، ج‏2، ص‏138.

(7). نازعات (79) آيه‏5.

(8). حاقه (69) آيه 46.

/ 326