اين نظر با گفتار خود آنان نيز مخالف است - عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين نظر با گفتار خود آنان نيز مخالف است

هر گاه منطق وحى مربوط به نبوغ اين نوع افراد است، چرا پيامبران اصول، قوانين، معارف و علوم خود را به عالم ديگر نسبت مى دهند و از اين كه مربوط به خود آنها باشد به طور واضح خود دارى مى كنند و مى گويند:.

اِن اَتَّبِعُ اِى ما يُوحى اِلَىَّ؛(14).

من فقط از آن چه كه به من وحى مى شود پيروى مى كنم.

يا اين كه مى گويند:.

اِن هُوَ اِى وَحى يُوحى؛(15).

آن چه مى گويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست.

اصولاً ما در جهان دو گروه (مصلح) داريم:.

گروهى كه تمام طرح ها و نقشه ها را معلول فكر خود و يا حزبى كه به وجود آورده اند مى دانند.

و گروه ديگرى كه طرح ها و نقشه هاى خود را از عالم غيب گرفته اند و مردم را به سوى خدا فرا مى خوانند و با ايجاد شوق به پاداش و بيم از كيفرهاى او، برنامه اصلاحى خود را طرح و اجرا مى نمايند. در اين صورت دليلى ندارد كه با اين تفاوت هر دو گروه را از شاخه يك درخت بدانيم و همه را زاييده نبوغ معرفى كنيم.

براى گروه نخست هدف و مقصد در مرحله اول، خود شخص است و اگر اين گروه داراى فضايل اخلاقى باشند، هدف و مقصد آن توسعه يافته و برنامه هاى اصلاحى آنان به نزديكان خانواده يا قبيله و هم وطن و هم نوع نيز مى رسد. اين گروه همه چيز جهان را براى خود و كسان و كشور و هم نوع خود مى خواهند. به كوه و دريا و زمين و آسمان و حتى به علم و اخلاق نيز از نظر احتياج و استفاده اى كه از آنها مى توانند بنمايند نظر مى كنند. حتى توجه به خدا و دعا را براى بهبود حال و توفيق در آمال و عواطف دنيايى خود انجام مى دهند و در حقيقت مى خواهند امور معنوى را در جهت تمنيات مادى خويش استخدام نمايند.

ولى گروه دوم كه پيامبران باشند مكتبى به عكس اين گروه دارند. اينها هدف و مقصد را خدا مى دانند و در سايه اين عقيده به اصلاح جامعه مى پردازند. دگرگونى و تحولى كه پيامبران در عالم افكار و آمال بشرى ايجاد كردند خيلى شبيه به انقلابى است كه كپرنيك در هيئت بطلميوس ايجاد كرد، و نظام نظريات دانشمندان را در مورد وضع نسبى زمين و خورشيد دگرگون ساخت. تا قبل از كپرنيك همه دانشمندان، زمين را مركز جهان و خورشيد و تمام دنيا را در حركت به دور آن مى دانستند؛ اما كپرنيك گفت: درست عكس اين است، ما مركز عالم نيستيم، بلكه زمين به دور خورشيد مى گردد. براى غير انبيا چه عامى و خودخواه، چه روشن فكر و غيرخواه، مركز و مقصد و اساس كوشش ها و كاوش ها نفس انسان يا نوع انسان است. همه چيز بايد در استخدام و استفاده او باشد، اما براى پيامبران مركز و مقصد خداست. و در سايه خداپرستى و اعتقاد و تدارك آخرت است كه جامعه بايد اصلاح و آباد شود.(16).

/ 326