درس 57: گواه اول بر عصمت پيشوايان الهى از گناه. - عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درس 57: گواه اول بر عصمت پيشوايان الهى از گناه.

تربيت در سايه عمل

هدف از بعثت پيامبران، تربيت و راهنمايى انسانهاست و يكى از عوامل مؤثر تربيت اين است كه موجبات گرويدن مردم به مربى در او جمع باشد، مثلاً اگر مربى داراى گفتار شيرين و سخنى فصيح ومنطقى استوار باشد، ولى در وجود و صفحات زندگى او عوامل تنفرانگيزى وجود داشته باشد كه موجب تفرق و دورى مردم گردد، در اين صورت هدفِ بعثت تأمين نشده و مقصود به دست نمى آيد، بر همين اساس است كه در آينده خواهيم گفت: كه پيامبران آسمانى بايد از يك سلسله عيوب جسمى و روانى كه باعث تنفر مردم از آنان مى گردد، منزه و مبرا باشند تا هدف اساسى بعثت تأمين گردد.

بزرگ ترين عامل تنفر مردم از يك رهبر، اين است كه قول و فعل او را متضاد و متناقض يك ديگر ببينند، در اين صورت نه تنها راهنمايى هاى او ارزش خود را از دست مى دهد، بلكه اساس نبوت او نيز متزلزل مى گردد.

دانشمند بزرگ شيعه مرحوم (سيد مرتضى) اين دليل را چنين تقرير مى كند: كسى كه درباره او احتمال آلودگى مى دهيم و اطمينان نداريم كه خود را به گناه آلوده نمى كنند هرگز با قلبى آرام به گفته هايش گوش جان فرا نمى دهيم و سخن او مانند سخن كسى نيست كه مى دانيم صددرصد به گفتار خود عمل مى كند.

اثر ارتكاب گناه در انظار مردم، كمتر از كم عقلى و كم حيايى و بى پردگى مربى نيست، همان طورى كه صفات مزبور، مردم را از گرايش به مربى باز مى دارد هم چنين ارتكاب گناه و تناقض گفتار با كردار همان اثر را دارد.

اگر طبيبى درباره مضرات نوشابه هاى الكلى كتابى بنويسد يا فيلم مؤثرى را نشان دهد، اما خود در انظار مردم شراب بنوشد، در اين صورت تمام گفته ها و زحمات او بى اثر و عقيم مى ماند و نتيجه نمى بخشد.فرض كنيد رهبر گروهى هر روز بر كرسى خطابه قرار مى گيرد و درباره حقوق بشر يا عدالت و مساوات سخن رانى مى كند، اما عملاً اموال مردم را به غارت بَرد و يا در برابر غارتگران و پايمال كنندگان حقوق بشر سكوت كند در اين صورت عمل او اثر گفته او را از بين برده و بى نتيجه مى سازد.

خداوند براى تأمين همين منظور، بايد به فرستادگان خود آن چنان علم و ايمان و خويشتن دارى بدهد كه در برابر تمام گناهان بيمه گردند.

بر اين اساس پيامبران نه تنها بايد پس از بعثت، گرد گناهان نگردند، بلكه بايد صفحات زندگى آنها پيش از بعثت نيز درخشان و از هر نوع نقطه ضعف و لكه سياه خالى باشد، زيرا مردى كه پاسى از عمر خود را در معصيت و گناه صرف كند، و در ميان مردم پرونده اى سياه و مملو از نقاط ضعف داشته باشد، نفوذ معنوى اين شخص در قلوب مردم نسبت به كسى كه سوابق درخشانى در ميان مردم داشته باشد به مراتب كمتر خواهد بود.

حكمت بالغه خداوند ايجاب مى كند كه عوامل نفوذ را در پيامبر و فرستاده خود به وجود آورد و او را از هر نوع عامل نفرت خيز دور بدارد. ناگفته پيداست كه سوابق بد و اعمال ننگين گذشته انسان از نفوذ و قدرت تأثير او در روح و روان مردم مى كاهد و مى گويند: خود او كه تا ديروز آلوده به اين فجايع بود چطور شد كه امروز مردم را از اين كارها باز مى دارد.

با دقت در اين دليل، عصمت پيامبران در هر دو دوره، پيش از بعثت و پس از آن، به خوبى ثابت مى گردد..

/ 326