چهارده قرن پيش هنگامى كه تيرگى هاى شرك و بت پرستى و حكومت خدايان مصنوعى سراسر گيتى را فرا گرفته بود و جامعه روم و ايران از مظالم تبعيض هاى نارواى دو امپراتورى بزرگ به ستوه آمده بودند و ابرهاى شوم يأس و نوميدى آسمان ملت هاى جهان را تيره و تار ساخته بود و رجال اصلاح طلب از هرگونه (رفرم) و انقلاب اصلاحى مأيوس و نوميد بودند و ملل جهان در انتظار انقلاب و انفجارى عميق و اساسى به سر مى بردند در اين اوضاع و شرايط در سرزمينى خشك و سوزان و بى آب و گياه، از نقطه اى دور از تمدن و از ميان ملتى به تمام معنا عقب افتاده از خاندانى شريف، مردى برخاست و خود را رهبر ملت هاى جهان، پاره كننده زنجيرهاى اسارت، سركوب كننده هر نوع بت و بت پرستى و تبعيض هاى ناروا، حامى مظلومان و افتادگان، خواستار عدل و داد، طرف دار علم و دانش و... خواند، و اساس انقلاب و دعوت خود را فرمان هاى الهى و وحى آسمانى معرفى كرد و خود را خاتم پيامبران و آيين خود را خاتم آيين ها دانست.او در انقلاب همه جانبه خود، چنان پيروز گرديد كه در مدت كوتاهى دامنه انقلاب وى شرق و غرب را فرا گرفت و جهان متمدن را زير پوشش آيين خود درآورد و تمدنى انسانى، اصيل و ريشه دار، كه در آن همه جنبه هاى مادى و معنوى بشر رعايت شده بود، به وجود آورد و از اين طريق بشريت و جامعه انسانى را از سقوط و پاشيدگى نجات بخشيد. او در سال 610 ميلادى براى نجات انسان ها برانگيخته شد و در نخستين وحى آسمانى، (خداى جهان) او را با فرمان زير خطاب نمود و فرمود:.اِقرَأ بِاسمِ رَبّكَ الذى خَلَق خَلَقَ الاِنسانَ مِن عَلَق اِقرأ وَ رَبُّكَ الاَكرَمُ الّذى عَلَّم بِالقَلَمِ عَلَّمَ الاِنسانَ ما لَم يَعلَم؛(1).بخوان به نام پروردگارت (كه جهان را) آفريد، انسان را از خون بسته اى خلق كرد، بخوان كه پروردگارت بزرگواتر است، همان كسى كه به وسيله قلم آموخت و به انسان آن چه را نمى دانست ياد داد.اين آيات كه طليعه وحى و نخستين آياتى است كه بر قلب او نازل گرديد، بسان نطق هاى افتتاحى رهبران و زمام داران جهان است كه در آن خطوط كلى سياست آنها مشخص مى گردد، از اين رو مى توان گفت كه در اين آيات اهداف كلى اسلام و مقصدى كه پيامبر گرامى براى آن مبعوث شده است مشخص گرديده و آشكارا مى رساند كه هدف نهايى از بعثت او تعليم انسان ها و راهنمايى آنان به سوى خدا از مجراى وحى آسمانى است و بس.بنابراين رهبرى وى بسان پيامبران گذشته از مجراى دستورهاى آسمانى صورت خواهد پذيرفت و بسان پيامبران (اولوالعزم) داراى كتابى خواهد بود كه اساس و اصول و كليات دين در آن منعكس است.