پاسخ اين سؤال را بايد در اوضاع و شرايط پيامبران و آورندگان معجزه ها جستجو نمود، زيرا شرايط محيط هر پيامبرى ايجاب مى كرد كه او به معجزه خاصى مجهز گردد و در صحنه مبارزه، با حربه مخصوصى وارد كار شود.توضيح اين كه: كسانى مى توانند معجزه پيامبران را بشناسند كه خود در آن رشته و فن تخصص داشته باشند؛ زيرا دانشمندان هر فن، به خصوصيات و رموز و ريزه كارى هاى آن، احاطه كامل و آشنايى دقيق دارند و بر اثر اين تشخيص، بهتر از ديگران به معجزه و يا غير معجزه بودن آن پى مى برند. ولى درهاى شك و ترديد پيوسته به روى افراد كم اطلاع باز است. آنان مادامى كه به اصول فنى اى كه معجزه به آن شباهت دارد مسلط نباشند، هرگز نمى توانند به طور مستقيم حق را از باطل، اعجاز را از سحر و جادو و صنعت را از معجزه تشخيص دهند.در زمان حضرت موسى (جادوگرى) به اوج خود رسيده بود و جادوگران در سرزمين مصر فراوان بودند، از اين جهت خداوند نبوت حضرت موسى را با عصا و يد بيضا همراه ساخت تا جادوگران كه به حدود و خصوصيات جادو و تفاوت آن با معجزه بيش از ديگران آگاهى داشتند، در اين باره بينديشند و داورى كنند كه معجزات نه گانه موسى از حدود جادو بيرون بوده و در پايه اى است كه از مرز قدرت و نيروى بشرى خارج است و اگر تمام متخصصان فن جادو دانش و بينش خود را گرد آورند، نمى توانند به مقابله و معارضه با آن برخيزند؛ بنابراين برهان نبوت موسى از سنخ جادو نيست و حقيقتى جز جادو دارد، از اين جهت جادوگران بدون اين كه از خشم و تهديد فرعون بترسند ايمان خود را به رسالت موسى اعلام داشتند.در زمان حضرت مسيح، طب يونانى رواج داشت و پزشكان زمان وى، در كشور يونان و مستعمرات آن، مانند سوريه و فلسطين طبابت هاى شگفت انگيزى انجام مى دادند. از اين جهت اراده حكيمانه خدا بر اين تعلق گرفت كه برهان رسالت حضرت مسيح را چيزى قرار دهد كه از نظر ظاهر شبيه فن رايج آن عصر باشد و براى همين جهت رسالت و دعوت او را با كارهاى شگفت انگيزى مانند شفاى بيماران صعب العلاج همراه ساخت كه دانشمندان و متخصصان فن پزشكى آن عصر، قضاوت كنند كه كارهاى او از حدود توانايى بشر بيرون است و ارتباطى با فن پزشكى ندارد، بلكه او در اين كار از نيروى مافوق طبيعت مدد مى گيرد.