درس 65: اعجاز قرآن (1)
اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت
زيبايى الفاظ و عظمت معانى دو امتياز بزرگ قرآن
بررسى علل و وجوه اعجاز قرآن مباحث مهم بخش (نبوت خاصه) و نبوت پيامبر گرامى اسلام را تشكيل مى دهد. بيان علل برترى و امتياز قرآن بر كتاب هاى ديگر در خور كتاب مستقلى است و دانشمندان بزرگ اسلامى درباره آن كتاب هايى نوشته اند. قرآن از جهات گوناگونى معجزه است و تاكنون بشر نتوانسته است به مقابله و معارضه با آن بپردازد.اكنون بايد ديد علت اعجاز قرآن در نظر عرب معاصر با نزول قرآن چه بوده است و از ميان امتيازات متعددى كه قرآن دارد كدام يك نظر آنان را جلب كرده بود.روشن تر بگوييم: دانشمندان، قرآن را از جهات مختلفى معجزه مى دانند، مانند فصاحت و بلاغت خارق العاده، قوانين محكم و استوار، گزارش هاى غيبى، باورها و عقايد مذهبى و... آن چه هم اكنون مهم است اين است كه روشن شود كدام يك از اين جهات نظر عرب دوران رسالت را جلب نمود و آنان از خطاب قرآن كه مى گويد: (مثل و مانند قرآن را بياوريد و يا ده سوره و يا سوره اى را همانند قرآن بياوريد) چه فهميدند، و (مثل و مانند) را در خطاب ياد شده چگونه تفسير نمودند.1. زيبايى الفاظ
جاى شك نيست هنگامى كه اعراب جاهلى، آيات الهى را از زبان پيامبر شنيدند ناگهان با سخنى نو و كلامى تازه كه نه شعر بود و نه نثر، ولى آهنگى زيباتر از شعر و بيانى رساتر از نثر داشت روبه رو شدند كه هرگز كلامى به مانند آن نشنيده بودند. نه تنها شيوه كلام از هر نظر نو بود، بلكه شنيدنش نيز براى آنان آن چنان لذت بخش و اعجاب انگيز و حيرت آور بود كه هيچ كلامى از شعر و نثر با آن قابل قياس نبود.الفاظ و لغات آن طورى منتخب و گلچين شده و بجا و به مورد به كار برده شده بود كه اعجاب و شگفتى همه آنان را برانگيخت و همه را در برابر آهنگ هاى بكر و جذاب و جمله بندى هاى ظريف و سبك ممتاز خود مبهوت ساخت.آنان با ذوق طبيعى و قريحه فطرى خود دريافتند كه قرآن شعر نيست كه پاى بند وزن و قافيه باشد و نثر آزاد نيست؛ زيرا آزادى بى قيد و شرط نثر را ندارد و در عين حال در بند سجع نيست و از قيدهايى كه نويسندگان براى نثر مسجع گفته اند آزاد است(9)، ولى آيات قرآن در پيوستگى، گسستگى، درازى و كوتاهى، داراى سبك خاصى است كه در هيچ كلامى شبيه و نظير آن ديده نشده است.شيرينى بيان و زيبايى الفاظ و عمق معانى و جذبه و كشش كلمات و جمله هاى آن مطلبى بود كه عرب صحرايى كه در آغوش طبيعت بزرگ شده و قريحه عربى او به هيچ وجه دست نخورده بود، آن را درك مى كرد و به اصطلاح مى چشيد، اگرچه قادر نبود آن چه را از زيبايى و حلاوت قرآن درك مى كند بيان نمايد، اما در دل احساس مى كرد چنين سخنى با اين جذبه و كشش نشنيده و هرگز قادر نيست كه نظير آن را بياورد، زيرا درك زيبايى كلام و شيرينى بيان و رسايى تعبير و جذبه و كشش سخن از امور چشيدنى است نه گفتنى و مانند (ملاحت) معشوقه است كه عاشق دل داده آن را با چشم دل مى بيند، ولى نمى تواند آن را به رشته بيان در آورد.در زبان فارسى نيز همين مطلب حكم فرماست. انسان در بررسى ديوان شعرا به اشعارى برمى خورد كه از نظر حلاوت و شيرينى و جذبه و كشش، در سطحى قرار دارد كه بر ديگر اشعارشان تفوق آشكار دارد هر چند انسان نتواند نكته برترى آن را درك كند، اما با ذوق خدادادى مى تواند به برترى آن واقف گردد، اينك يك نمونه:.خواجه ابوالقاسم فردوسى درباره اهميت علم و دانش، شعر معروفى دارد كه همگى آن را حفظ داريم:.
توانا بود هر كه دانا بود
زدانش دل پير، برنا بود
زدانش دل پير، برنا بود
زدانش دل پير، برنا بود
به روز نبرد آن يل ارجمند
بريد و دريد و شكست و ببست
يلان را سر و سينه و پا و دست
به تيغ و به تير و به گرز و كمند
يلان را سر و سينه و پا و دست
يلان را سر و سينه و پا و دست