سرگذشت چهار دانشمند عهد عباسي - عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سرگذشت چهار دانشمند عهد عباسي

اكنون سرگذشت چهارتن از نويسندگان نامى دوران عباسى را كه به فكر مبارزه با اسلام از طريق آوردن قرآنى مانند قرآن محمد افتاده بودند، نقل مى كنيم:.

هشام بن حكم از ياران دانشمند امام جعفر صادق عليه السلام است. وى از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه چهار تن از سران الحاد به نام هاى ابن ابى العوجاء، ابوشاكر، عبداذ بن مقفع و عبدالملك بصرى در مسجد الحرام گرد آمدند تا در باره مبارزه با قرآن تصميمى بگيرند و با خود چنين گفتند كه، اساس آيين اسلام، قرآن است و يگانه برهان مسلمانان همين كتاب آنهاست كه مى گويند: انس و جن نمى توانند كتابى نظير آن را بياورند و اگر ما چهار نفر كه سر آمد نويسندگان عصر حاضريم دانش و بينش خود را روى هم گرد بياوريم و هر كدام به اندازه قرآن سخن بسازيم در اين صورت برهان مسلمانان را از بين برده ايم.

سپس هر چهار نفر تصميم گرفتند كه هر كدام در نقطه اى به تنظيم يك چهارم كتابى همانند قرآن همت گمارد و سال آينده در همين نقطه با هم ملاقات كنند.

سال به پايان رسيد و همگى در مسجد الحرام گرد آمدند و هر يك نتيجه كار خود را چنين بيان كرد:.

ابن ابى العوجاء اعتذار جست كه بلاغت اين آيه مرا در اين مدت به خود مشغول كرده است:.

قُل لَو كانَ فيهِما آلِهَة اِى اذ لَفَسَدتا؛(2).

هرگاه در آسمان ها و زمين خدايانى جز اذ بود فساد و تباهى سراسر هستى را فرا مى گرفت.

دومى گفت: اين آيه مرا شيفته خود ساخت و از فكر مبارزه با قرآن باز داشت:.

يا اَيُّهَا الناسُ ضُربَ مَثَل فَاستَمِعُوا لَهُ اِنَّ الذينَ تَدعُونَ مِن دوُن اذ لَن يَخلُقُوا ذُباباً وَ لَواجتَمَعُوا لَهُ وَ اِن يَسلُبْهُمُ الذُبابُ شَيئاً لايَستَنقِذُوهُ مِنهُ ضَعُفَ الطالِبُ وَ المَطلوُب؛(3).

هان! اى مردم! مثلى زده شده و به مفاد آن گوش فرا دهيد، خدايانى كه جز خدا مى خوانيد به اندازه اى ناتوانند كه نمى توانند مگسى را بيافرينند و اگر مگسى چيزى از آنها بگيرد نمى توانند آن را بازستانند ستايشگر و ستايش شده چقدر ناتوانند.

سومى گفت: من وقتى اين آيه را خواندم شيرينى و شيوايى تعبير آن مرا از كار بازداشت:.

يا اَرضُ ابلَعى ماءَكِ وَ يا سَماءُ اَقلعى وَ غيضَ الماءُ وَقُضِىَ الاَمرُ وَ استَوَت عَلى الجُودىِ وَ قيلَ بُعداً للِقَومِ الظالِمين؛(4).

به زمين گفتند كه، آب خود را فرو بر و اى آسمان! بازگير، آب كاسته شد و فرمان خدا انجام گرفت و كشتى بر كوه (جودى) نشست و گفته شد گروه ستمگر دور باد.

چهارمى گفت: بلاغت و شيرينى بيان اين آيه مرا از تفكر در آيات باز داشت:.

فَلَمّا استَياَسُوا مِنْه خَلَصُوا نَجيّاً؛(5).

وقتى آنان نوميد شدند براى نجوا و رازگويى به گوشه اى رفتند.

در اين لحظه امام صادق از كنار آنان گذشت و اين آيه را خواند:.

قُل لَئِن اجتَمَعَتِ الانسُ وَ الجنُّ عَلى اَن يَاتُوا بِمثلِ هذا القُرآنِ لا يَاتوُنَ بِمِثْلهِ وَ لَو كانَ بَعضُهُم لِبَعضٍ ظَهيراً؛(6).

هرگاه انس و جن اتفاق كنند تا مانند قرآن را بياورند همانند آن را نخواهند آورد هر چند هم ديگر را پشتيبانى كنند.(7).

/ 326