درس 68: اعجاز قرآن (4) - عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درس 68: اعجاز قرآن (4)

هماهنگى در اسلوب و بيان

همگى مى دانيم كه حالات درونى انسان از نظر نشاط و شادى، غم و رنج و كام يابى و ناكامى در شيوه سخن گفتن او كاملاً مؤثر است. هنگامى كه احساسات شيرين و يا تند وحاد به انسان دست مى دهد قواى فكرى و مشاعر انسان تحريك مى شود و انسان احساسات درونى خود را در بهترين قالب از نظر لفظ و معنا مى ريزد و ديگران را از غوغايى كه در درون او حكم فرماست آگاه مى سازد در حالى كه همين شخص در مواقع عادى نمى تواند به چنين شيوه اى سخن بگويد و يا بنويسد.

امن و آرامش و يا جنگ و ستيزدر شيوه سخن گفتن انسان كاملاً مؤثر است. افكار و الفاظى كه در لحظات فراغ، از دل و دماغ تراوش مى كند با آن چه كه در زمان گرفتارى از ذهن انسان مى تراود كاملاً متفاوت است.

نه تنها حالات درونى در شيوه بيان انسان مؤثر است، بلكه فصول مختلف زندگى از جوانى تا پيرى كه عقل و فكر انسان در اين فاصله ها تكميل و پخته مى شود، در طرز تفكر و نحوه سخن گفتن كاملاً مؤثر است.

بر اين اساس است كه نويسندگان و سرايندگان زبردست هنگام نشر آثار علمى و فكرى و ادبى كوشش مى كنند كه آنها را گلچين كنند و از قسمتى از آثار خود چشم پوشيده آنها را به دور اندازند، زيرا هنگام نشر آثار خويش، از نظر تكامل فكرى به پايه اى مى رسند كه آثار ديرينه خود را با مقام و شؤون فعلى خود متناسب نمى بينند.

معمولاً در آثار علمى و ادبى شخصيت هاى جهان يك نوع اختلاف و ناهمگونى به چشم مى خورد و اين ناهماهنگى به اين جهت است كه آثار و تأليفات آنها در فصول گوناگون زندگى آنان تدوين و تأليف شده است، از اين جهت نمى توانند يك نواخت و هماهنگ باشند.

نويسنده بزرگ اسلامى عماد الدين ابوعبداذ محمد بن حامد اصفهانى كه در سال 597 درگذشته است مى گويد:.

انسانى را نديدم كه امروز چيزى بنويسد مگر اين كه فرداى آن روز تغيير عقيده داده مى گويد: اگر اين قسمت را عوض كنم و يا اين را اضافه نمايم زيباتر مى گردد و يا اين فصل را از آغاز كتاب بردارم و در جاى ديگر قرار دهم يا به كلى حذف كنم بهتر مى شود.

اين نوع تمناها گواه بر اين است كه نقص و بيچارگى بر انسان استيلا دارد و او پيوسته رو به تكامل مى رود.

سخنان يك فرد عادى، هر چند در شيرينى گفتار و زيبايى كلام و انشاى معانى، سرآمد روزگار باشد نه تنها نمى تواند در تمام اوقات يك نواخت باشد، بلكه در گفتار و سخنان او نوسان كاملى وجود خواهد داشت. سرايندگان سخن پرداز و گويندگان فصيح و بليغ، هر اندازه در فن شعر و خطابه قوى و نيرومند باشند، همه سروده ها و سخنان آنان زيبا، شيرين، فصيح و بليغ نيست. اگر قسمتى از اشعار و خطبه هاى آنان ممتاز و عالى باشد برخى ديگر مبتذل و در درجه نازل و پايين قراردارد.

اسلوب و روش قرآن برخلاف آنهاست. قرآن در عين اين كه برخى از آيات آن بر برخى برترى دارد، همگى داراى اسلوب و روش واحدى است كه آنها را به پايه اعجاز و مافوق معارضه رسانيده است و هرگز اختلافات و نوسان در اسلوب كه برخى به پايه اعجاز برسد و برخى ديگر در رديف سخنان عادى قرار گيرد در آن وجود ندارد.

قرآن با اين كه در ظرف 23 سال در حالات مختلف و اوضاع گوناگونى بر پيامبر نازل گرديد و هر كدام از آن حالات در ايجاد اختلاف در سبك و بلاغت كلام نقش مؤثرى دارند با وجود اين همه سوره هاى آن داراى اسلوب و روش واحدى است و ميان اولين سوره اى (علق) كه بر پيامبر نازل گرديد با آخرين سوره اى (نصر) كه فروفرستاده شد اختلافى وجود ندارد و اسلوب 83 سوره و يا 85 سوره كه در مكه نازل گرديد و با ضعف اسلام و مسلمانان و رنج و مصايب توأم بود با روش سوره هاى ديگر كه در مدينه نازل شد از لحاظ استحكام بيان و كمال بلاغت و جهت اعجاز يكى است و اگر قرآن سخن بشر بود بايد اوضاع و احوال داخلى در اسلوب بلاغت آن اثر مى گذاشت.

وانگهى هر موضوعى از موضوعات، قلمى خاص و انشايى ويژه دارد، قلم نامه نگارى با قلم پند و اندرز فرق دارد. روش وقايع نگارى و بيان اوضاع ملت هاى ديرينه با روش تأليف كتاب علمى متفاوت است. طرز نويسندگى قوانين و احكام طورى است كه با سبك لغزسرايى و معما نويسى كاملاً تفاوت دارد. قلمى كه در مدح و ستايش و تهنيت و يا تبريك افراد به كار مى رود با قلم هجو و مذمت و يا انشا يك سان نيست. برخى در غزل سرايى استادند، اما در مراحل ديگر توانايى كامل ندارند. برخى در تابلو كردن مناظر طبيعى يا ترسيم اوضاع جنگ ماهر و زبردستند حتى بيان و گفتار آنان، جانشين تصوير و فيلم مى گردد، اما در غير آن موضوع عاجز و ناتوانند و علت آن اين است كه هر موضوعى براى خود قريحه و ذوقى خاص و تخصص و تمرين ويژه اى لازم دارد و هرگز تاكنون ديده نشده كه يك نفر در تمام موضوعات، داراى قلمى روان و انشاى صحيح و اسلوبى مخصوص به خود باشد.

از اين نظر نويسندگان و شعراى هر ملتى هر كدام در موضوعى مهارت داشته و در قسمت هاى ديگر ناتوان بوده اند، به همين جهت هنگامى كه از امير مؤمنان سؤال شد بهترين شعرا كيست وى در پاسخ فرمود:.

اَلناسُ لَم يَجرَوا فى حَلبَةٍ واحِدَةٍ حَتّى تَعرِفَ الغايَةَ عِندَ قَصبتِها؛(8).

شعراى دوران جاهليت در يك ميدان به مسابقه نپرداختند تا سرآمد آنان معلوم گردد.

در ميان شعراى فارسى زبان نيز غزل حافظ، حماسه فردوسى و نثر و نصيحت سعدى معروفند و هر كدام در بخشى از سخن سرايى برترى دارند و اگر از آن خارج شوند لطافت و زيبايى كلام خود را تا حدى از دست خواهند داد.

ولى قرآن مجيد با وضع حيرت آورى در موضوعات گوناگونى مانند تاريخ ملت هاى گذشته، اصول و عقايد و معارف عقلى الهى، ارشاد و هدايت مردم، از طريق اندرز و نصيحت و يا از طريق تشريع قوانين مدنى و جزايى و موضوعات ديگر سخن گفته و در تمام آنها شيوايى تعبير و گيرايى بيان و بلاغت اعجاز رعايت شده است و هيچ گونه تفاوتى در اين زمينه ها در انشا و تعبيرات ديده نمى شود.

اين گواه بر آن است كه قرآن گفته بشر نيست، و شايد اين آيه نيز ناظر به اين جهت از جهات اعجاز قرآن باشد كه مى فرمايد:.

وَ لَو كانَ مِن عندِ غَيرِاذ لَوَجَدُوا فيهِ اختِلافاً كَثيراً؛(9).

اگر اين قرآن از جانب غير از پروردگار بود در آن اختلاف زيادى مى يافتند.

/ 326