هماهنگى آيات قرآن از نظر اسلوب و شيوه سخن هر چند اعجاب اهل نظر و دقت را برانگيخته است، ولى هماهنگى مجموع آيات قرآن در مضمون و محتوا و در معانى و اهداف، بالاتر از وحدت اسلوب است.قرآن در موضوعات گوناگونى سخن گفته است كه تاكنون كسى موفق به شمارش آن نشده است و در هر موضوعى به طور مكرر آن هم در فاصله هاى مختلف و شرايط متضادى بحث كرده در حالى كه در مفاد و مضامين آيات هر موضوع، كوچك ترين اختلافى وجود ندارد.اگر كتابى پيرامون يك يا دو موضوع سخن بگويد و مطالب آن در مدت كوتاهى به رشته تحرير در آيد و با وجود اين در محتويات آن تناقض و اختلاف وجود نداشته باشد چندان اعجاب اهل نظر را برنمى انگيزد، ولى هرگاه كتابى در مدت 23 سال تنظيم گردد و درباره موضوعات بسيار متنوعى بحث و گفتگو كند و نظر دهد و نخستين نظر او درباره هر موضوعى با آخرين نظرش درباره همان موضوع يك سان و يك نواخت باشد، قطعاً بايد چنين كتابى را زاييده فكر بشر ندانست، زيرا امكان ندارد فردى آن هم درس نخوانده در زمينه هاى زيادى در حالات متضاد كراراً سخن بگويد، و هيچ گاه دچار اختلاف و تضاد نگردد.افراد بشر در طول زندگى خود، دچار افكار مختلف و متضاد مى گردند و هر فكرى پس از مدتى جاى خود را به ديگرى مى دهد تا دوران پيرى و فرتوتى فرا مى رسد و مغز از پيشروى و تكامل باز مى ايستد. هرگاه انسانى مجموع افكار مثلاً بيست ساله خود را درباره هر موضوعى ياد داشت كند خواهد ديد كه در طول زندگى، درباره يك موضوع چند جور فكر كرده و نظر داده است. اين كار عجيب نيست و نشانه تكامل افراد عادى است.هرگاه همين فرد نه تنهادر موضوعاتى نظر دهد و فكر ارائه كند، بلكه درباره حوادث تكان دهنده و رقت بار امم گذشته بدون مراجعه به كسى و يا كتابى سخن بگويد و بسيارى از حوادث را به جهت مناسبت هايى در فاصله هاى مختلفى تكرار كند، اما هيچ گاه دچار اختلاف و تضاد نگردد قطعاً بايد گفت آن چه مى گويد از جهان وحى گرفته است.هرگاه انسان حادثه اى را از كتابى به طور مكرر نقل كند و در نقل خود دچار اختلاف نگردد نمى توان آن را يك كار غير عادى تلقى كرد. ولى هرگاه يك فرد درس نخوانده و در محيط دور از علم و دانش، بدون مراجعه به كسى و كتابى، سرگذشت امت ها را در فاصله هاى مختلفى به طور مكرر بازگو كند و كوچك ترين اختلافى در ميان سخنان او ديده نشود بايد او را يك فرد راست گو دانست و او را در اين كه مى گويد: اين مطالب زاييده فكر او نيست، بلكه از جهانِ بالا گرفته است تصديق كرد؛ زيرا هر گاه وى در اين ادعا دروغ گو و مطالب وى ساخته فكر او باشد به حكم اين كه فرد دروغ گو نمى تواند حافظه داشته باشد بايد در ميان سخنان و بيانات او اختلاف و تضاد حكومت كند.تا اين جا توانستيم اعجازقرآن را از سه جهت زير، مورد بررسى قرار دهيم:.1. اعجاز قرآن از نظر زيبايى الفاظ و عمق معانى؛.2. اعجازقرآن از نظر نبودن اختلاف در اسلوب و روش سخن گفتن؛.3. اعجاز قرآن از نظر عدم اختلاف در مضمون و محتوا.