اسلام متخلفان و متمردان را تنها به كيفرهاى دنيوى، مانند قتل، زندان، تبعيد و تنبيه هاى بدنى تهديد نكرده است بلكه براى مجرم دو نوع كيفر قائل شده است:.1. كيفرهاى دنيوى؛ كه بايد به وسيله قوه قضائيه اجرا گردد، از قبيل بريدن انگشتان دست دزد، قصاص قاتل و شلاق زدن؛.2. كيفرهاى اخروى؛ امتياز قوانين الهى در همين نقطه است كه به كيفرهاى دنيوى اكتفا نكرده و براى گناه، كيفر اخروى كه چاره و فرارى از آن نيست قائل شده است. ممكن است مجرم به عناوينى بتواند از چنگال كيفرهاى دنيوى خود را برهاند، اما كيفرهاى اخروى آن چنان در كمين گنهكار است كه چاره اى از آن نيست چه برخى از اين كيفرها، لازمه عمل و صورت واقعى گناه است، به اين معنا كه گناه در روز رستاخيز به آتشى تبديل مى گردد.راستى اگر فردى به مفاد آيه زير مؤمن باشد، ممكن نيست دور گناه بگردد:.هذا كِتابُنايَنطِقُ عَلَيكُم بِالحَقِّ اِنّا كُنّا نَستَنسِخُ ما كنتم تَعمَلُون؛(2).اين نوشته هاى ماست كه به حق سخن مى گويد. ما آن چه را عمل مى كرديد مى نوشتيم.ما يَلفِظُ مِن قَولٍ اِى لَدَيهِ رَقيب عَتيد؛(3).سخن نمى گويد مگر اين كه مراقبى براى ضبط آن آماده است.