درس 7: سه اصل برهان نظم - عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درس 7: سه اصل برهان نظم

1. نظام شگفت انگيز جهان آفرينش

رموز و نظام دقيق و پيچيده جهان آفرينش همانند اقيانوس ناپيدا كرانه اى است كه بشر فقط توانسته است با دانش كنونى خود چند گام كوتاه از آن را بپيمايد. بشر فعلاً با اين معلومات شگرف و ترقيات شگفت آور خود، تازه توانسته است با الفباى علوم طبيعى آشنا شود و هر چه از نظر علم و دانش، گام به پيش مى نهد بهت و تحير او در برابر جهان هستى افزايش يافته، به محدود بودن علم خود بيشتر پى مى برد. به قول يكى از متخصصان فيزيك (هر چه من بيشتر تحصيل كردم و همه چيز را از اتم تا كهكشان و از ميكروب تا انسان از نظر گذراندم متوجه شدم كه هنوز خيلى چيزها (برايم) مجهول مانده است).

اين قبيل اعترافات كه در ميان سخنان دانشمندان فراوان به چشم مى خورد همگى حاكى از آن است كه بشر از نردبان علم چند پله اى بيش، فراتر نرفته است و از اين رو هنگامى كه از آن دانشمند رياضى معروف جهان، (انيشتين) پرسيدند كه نسبت معلومات خود را به مجهولات خويش بيان كند، او در حالى كه در كنار نردبان كتابخانه خود ايستاده بود چنين پاسخ داد:.

نسبت اين دو به هم، نسبت اين نردبان است به فضاى بى كران آسمان ها و هنوز من از نردبان علم بيش از چند پله بالاتر نرفته ام.

بنابراين نسبت معلومات بشر به نظام دقيق و وسيع جهان، آن چنان ناچيز است كه هرگز به حساب نمى آيد. ولى با اين همه، يك ميلياردم معلومات فعلى بشر درباره عظمت كاخ استوار و بلند آفرينش، براى اثبات صانع حكيم و دانا و توانا كافى است و به روشنى ثابت مى كند كه يك چنين نظم دقيق و پيچيده اى بدون وجود يك منبع قدرت و حكمت و علم، به هيچ وجه امكان پذير نيست.

2. هر پديده اى علتى دارد

شايد از ضرورى ترين انديشه هاى بشر اين باشد كه هر پديده اى علتى دارد كه وجود آن را ايجاب مى كند و هيچ پديده اى بدون علتى كه سرچشمه وجود آن است به وجود نمى آيد. بشر اين قانون كلى را از كاوش كاملى كه در طول زندگى انجام داده به دست آورده است، و تاكنون هرگز ديده نشده كه پديده اى خود به خود و بدون علت، گام به صحنه هستى بگذارد.

بنابراين نظام هاى شگفت انگيزى كه در جهان خلقت به چشم مى خورد، بايد علتى داشته باشد، زيرا هيچ عقلى باور نمى كند كه (اين همه نقش عجب بر در و ديوار وجود) بدون دست نقاش زبردستى وجود پيدا كرده باشد.

3. نظم در آفرينش هر موجود دليل بر وجود علم، حكمت و قدرت در پديد آورنده آن است

اگر وجود اثر، حاكى از وجود مؤثر است، خصوصيات اثر نيز ما را به خصوصيات مؤثر راهنمايى مى كند، چنان كه وجود اتومبيل گواهى مى دهد كه سازنده اى دارد، خصوصيات آن نيز شهادت مى دهد كه سازنده وى از دانش هاى مربوط به صنعت اتومبيل سازى كاملاً آگاه بوده است.

اگر يك شاهكار ادبى مانند شاهنامه فردوسى حاكى از آن است كه سراينده اى دارد، هم چنين ويژگى هاى آن حاكى از اين است كه سراينده آن كاملاً از اصول داستان سرايى، فنون ادبى و خصوصيات زبان پارسى آگاهى كامل داشته است و هرگز نمى توان گفت اين گنجينه ادبى، اثر يك فرد عارى از ذوق ادبى و بى اطلاع از اصول داستان سرايى است و به طور تصادف به زبان و قلم او جارى شده است.

ساختمانى كه بر پايه اصول فنى و مطابق نيازمندى هاى يك مؤسسه بزرگ ساخته مى شود، حاكى از آن است كه سازنده و پديد آورنده اى دارد چنان كه گواه بر آن است كه سازنده آن، داراى فكر و انديشه بوده و با بصيرت و بينايى، آن بنا را پى ريزى كرده است و هرگز كسى احتمال نمى دهد كه گروهى بى اطلاع از اصول و فنون معمارى به عنوان سرگرمى و بازى، آجر روى آجر نهاده باشند، چنان كه كسى نيز احتمال نمى دهد كه اين ساختمان از روى تصادف و بدون نقشه و اعمال فكر به وجود آمده باشد.

بى شك اثر هر نويسنده و گوينده و كارگر و صنعتگرى، و عمل هر انسانى گواه روشنى بر كم و كيف معلومات و نحوه ملكات و روحيات اوست و نظام حكيمانه جهان هستى، اتقان و استوارى مصنوعات و نظم و ترتيب موجودات، گواه بر اين است كه به وجود آورنده آنها دانا، توانا و حكيم بوده است و هرگز نمى توان يك نظم كوچك را معلول تصادف كور و كر و اتفاق بى حس و شعور دانست تا چه رسد به نظام بزرگ و محيرالعقول جهان آفرينش:.




  • طبيعت ندارد شعور اى پسر
    محال است باشد بديع الأثر.



  • محال است باشد بديع الأثر.
    محال است باشد بديع الأثر.



(1). رعد (13) آيه 28.

(2). روم (30) آيه 30.

(3). تفسير برهان، ج‏3، ص‏263؛ صدوق،توحيد، ص‏328.

خدا و نظام آفرينش (2)

/ 326