قرآن نه تنها درباره ابولهب و همسر وى چنين گزارش داده است، بلكه درباره (وليدبن مغيره) پدر خالد كه حكيم قريش و داور آنان بود نيزچنين پيش بينى نموده است. حكيم عرب و ريحانه آنان در سخن سرايى و انشاى خطبه سرآمد روزگار بود. قريش از وى درباره قرآن نظر خواهى كرد. وى پس ازتفكر زياد گفت: (اِن هذا اى سحر يُؤثر؛ قرآن سحرى است كه از ساحران رسيده است.) او براى رضايت خاطر قريش و حسادت و رشكى كه بر پيامبر مى برد، پا روى وجدان خود نهاد و قرآن را سحر دانست كه از ساحران نقل شده است با اين كه نظر واقعى او را درباره قرآن در درس شصت و ششم خوانديم.قرآن مجيد بلافاصله از سرانجام دردناك وى گزارش داد كه وى نيز همانند ابولهب در دشمنى و عداوت خود باقى مى ماند و وارد آتش مى شود چنان كه مى فرمايد:.سَاُصليهِ سَقَر و ما اَدريكَ ما سَقَر لاتُبقى وَ لاتَذَر لوّاحَة للِبَشَر؛(26).به زودى او را به دوزخ مى افكنيم. و تو چه مى دانى كه دوزخ چيست. آتشى است شعله ور كه همه چيز را مى سوزاند و چيزى را باقى نمى گذارد. چهره و پوست را سياه مى كند.