درس 102: آثار اجتماعى عقيده به معاد - عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درس 102: آثار اجتماعى عقيده به معاد

اعتقاد به معاد، نه تنها مشكلات روحى و روانى انسان ها را مى تواند بگشايد، بلكه اين عقيده در تعديل و رهبرى غرايز انسانى، پرورش فضايل اخلاقى و تأمين عدالت اجتماعى نقش مؤثرى ايفا مى كند.

اين سه مطلب از آثار اجتماعى اعتقاد به زندگى پس ازمرگ است و هر كدام را به گونه اى تشريح مى كنيم.

1. تعديل و رهبرى غرايز

مسأله تعديل غرايز، مهم ترين مسأله در فصول زندگى انسان ها، به خصوص طبقه جوان است؛ مثلاً تمايلات جنسى در دختر و پسر در فصل بلوغ، تجلى مى كند و در آغاز جوانى، به اوج خود مى رسد.

درست است كه بقاى انسان در گرو كاربرد اين غريزه است، ولى موضوع قابل توجه اين است كه غريزه جنسى در برخى از فصول زندگى انسان ها، براى خودحد و مرزى نمى شناسد.

در اين موقع، اعتقاد به معاد و كيفرهاى الهى اين غريزه را مهار مى كند و انسان را وظيفه شناس پرورش مى دهد كه دراتاق خلوت، در برابر زن جوان و بسيار زيباكه به او فرمان آماده باش مى دهد و مى گويد: (هَيتَ لَك؛ آماده باش) سرسختانه مقاومت مى كند و زن متجاوز را پند و اندرز مى دهد و مى گويد: معاذ اذ؛ به خدا پناه مى برم...!(2).

در تاريخ زندگى انسان هاى با ايمان،سرگذشت هاى آموزنده اى وجود دارد كه ما را به اهميت اعتقاد به معاد آگاه مى كند.

قدرت تخريبى حس غضب و خشمى هم كه از حد بگذرد كمتر از غريزه جنسى نيست و زمانى كه اين حس به اوج خود مى رسد انسان را ازحيوان درنده نيز پست تر مى سازد.

در اين مواقع جز ترس از انتقام الهى، و خوف از دوزخ، چيزى نمى تواند آتش خشم انسان ها را خاموش سازد و هم چنين است ديگرغرايز اصيل انسانى.

2. پرورش فضايل اخلاقي

در نهاد ما يك سلسله فضايل اخلاقى وجود دارد كه تحت شرايطى پرورش يافته و بارور مى گردند. ارشاد و راهنمايى علماى اخلاق، هر چند در پرورش فضايل اخلاقى مؤثراست، ولى راهنمايى آنان، از دايره سخن گفتن و مذاكره دوستانه، گام فراتر نمى گذارد.

ولى مذهب و اعتقاد به پاداش ها و كيفرها، فضيلت هاى اخلاقى را مانند انسان دوستى، ضعيف نوازى، مهربانى به يتيمان، دستگيرى ازدرماندگان و... در انسان زنده مى سازد و از اين جهت دانشمندان، مذهب را پشتوانه اخلاق مى دانند.

قرآن مجيد با روش خاصى به اين نكته اشاره مى كند و انكار مبدأ و معاد را مايه كشته شدن عواطف انسانى مى داند تا آن جا كه دل او سخت و پرقساوت مى گردد و هيچ نوع مهربانى و ترحمى نسبت به يتيم و مستمند و بينوا ندارد، چنان كه مى فرمايد:.

اَرَاَيتَ الَّذى يُكَذّبُ بالدّين، فَذلِكَ الذى يَدُعُّ اليَتيمَ وَ لايَحُضُّ عَلى طَعامِ المِسكين؛(3).

آيا ديدى كسى را كه روزجزا را انكار مى كند، او همان كسى است كه (با كمال بى رحمى)، يتيم را طرد مى نمايد و افراد را به اطعام مستمندان دعوت و ترغيب نمى نمايد.

3. تأمين عدالت اجتماعي

تزاحم و اصطكاك در منافع، ازلوازم اجتماع انسانى است كه در آن افراد نيرومند و ناتوان، مستعد و عقب مانده، زندگى مى كنند و افراد نيرومند و مستعد پيوسته مى خواهند همه چيز را به خود اختصاص دهند. براى ترميم اين قسمت چاره اى جز اين نيست كه قوانينى وضع گردد كه حافظ حقوق تمام طبقات باشد، ولى بايد توجه داشت كه اگر وضع قانون مهم است، اجراى آن ازاصل تشريع اهميت بيشترى دارد.

در جامعه هاى كنونى، قوه مقننه، قوه قضاييه و قوه مجريه، تا حدودى توانسته اند به جامعه نظم و آرامش نسبى بخشند و در مواقع فوق العاده با تأسيس حكومت هاى پليسى و نظامى، جلو بسيارى ازبى نظمى ها را بگيرند.

ولى جان سخن اين جاست كه اين گونه مقررات مادى فقط مى توانند به خلاف كارى هاى آشكار، پايان بخشند،ولى از تعدى هاى پنهانى كه از ديد دستگاه قدرت هاى قضايى و انتظامى دور است نمى توانند جلوگيرى كنند.

گذشته براين هرگاه خود قدرت هاى سه گانه (مقننه، مجريه و قضاييه) بخواهند از مقام و موقعيت خود سوء استفاده كنند، چه عاملى مى تواند جلو تصميمات آنان را بگيرد اين جاست كه حكومت هاى مادى در گسترش عدالت اجتماعى، كاملاً در بن بست قرار مى گيرند و جز يك موفقيت نسبى چيزى عايدشان نمى شود.

ولى در اجتماعى كه زيربناى نظام آن را، ايمان و ترس از خدا تشكيل دهداين مشكل خود به خود حل است و كيفرهاى جانكاه آن، بهترين ضامن اجراى قوانين است.

نگارنده در سفرى كه به ايالات متحده داشت در مجالس دوستان، ازصنايع گسترده، تكنولوژى وسيع، دانشگاه هاى بى حد و حساب، امنيت فردى و اجتماعى آمريكا توصيف هاى زيادى مى شنيد، دوستان غالباً از ديدگاه خاصى سخن مى گفتند و هدف آنان انتقاد از شرق و شرقى بود كه فرسنگ هااز تمدن درخشان غرب عقب مانده است؛ نه تمدن دارند نه فرهنگ، نه آسايش دارند نه امنيت و...

نگارنده در مواقع مناسب ازشيوه زندگى غربى انتقاد مى كرد و تمدن آنان را يك تمدن ماشينى، نه انسانى مى خواند هرچند انتقاد او در ذايقه دوستان تلخ بود.

روزى كه ما نيويورك را به عزم قاهره ترك گفتيم، فرداى آن روز (4) حادثه اى رخ داد كه آب پاكى روى دست آن لاف زنان و گزاف گويان ريخت و آنان را كه پيوسته از امنيت، آسايش، ادب، اخلاق و رعايت حقوق ملت مغرب زمين، سخن مى گفتند،رسوا كرد.

جرايد جهان و ايران نوشتند:.

در خاموشى برق نيويورك كه بدون سابقه رخ داد، مردم عادىِ كوچه و بازاراين شهر، به مغازه ها حمله كردند و در مدت كوتاهى، سرمايه هاى مغازه داران را به غارت بردند و پليس سه هزار نفر آنان را دستگير و بازداشت كرد و موضوع تا چند روز مورد بحث محافل بود.

آيا ملتى پيشرفته تر و صنعتى تر از ملت آمريكا داريم، آيا اين مردم به ظاهرمؤدب و ثروتمند چگونه در فرصت خاصى تمام اصول انسانى و اخلاقى را زير پا گذاردند و به غارتگرى و تاراج اموال يك ديگر پرداختند!.

در آمريكا، صاحبان هتل ها و دوستان پيوسته به ما اخطار مى كردند كه در اتاق را از پشت ببنديم و تا افراد را نشناسيم، در را به روى آنان بازنكنيم.

آيا در مشرق زمين، كه معتقدات مذهبى تا حدى به قوت خود باقى است و مردم اين سامان، به كيفرها و جزاهاى اخروى معتقد هستند،در خاموشى برق،شهر را تاراج مى كنند.

متأسفانه هنوز رهبران جهان به ارزش مبانى مذهبى و نقش آن در تأمين عدالت و گسترش امنيت اجتماعى پى نبرده اند و تأسف آور آن كه رهبران شرق با داشتن چنين سرمايه عظيمى به دنبال روش هاى غربى هستند و هر روز براى رسيدن به امنيت و عدالت اجتماعى تشكيلات پليسى خود را توسعه مى دهند، در صورتى كه هزينه هايى را كه در اين مورد مصرف مى كنند اگر در مورد تحكيم مبانى دينى و گسترش فضايل اخلاقى و ريشه كن كردن برنامه هاى ضد انسانى مصرف كنند به اهداف انسانى خود زودتر نايل مى گردند.

/ 326