دانشمندان اين رشته پس از كاوش هاى بسيار پى بردند كه خورشيد مانند زمين به دور محور خود مى گردد و هر دور آن تقريباً 25 روز طول مى كشد. خورشيد به دور محور خود به همان سمتى مى چرخد كه زمين به دور خورشيد حركت مى كند. اين حركت را حركت وضعى خورشيد مى نامند.خورشيد حركت انتقالى نيز دارد و طبق تحقيقات دانشمندان، منظومه شمسى ما با سيارات و اقمار آن به سوى نقطه شمال با سرعت 5.19 كيلومتر در هر ثانيه در حركت است.خورشيد حركت سومى هم دارد و آن حركت به دور مركز كهكشان است.هر كهكشانى مركب از ميليون ها ستاره است كه همگى بر گرد كهكشان در حال حركت هستند و سرعت حركت آنها يك سان نيست، بلكه نسبت به نزديكى و دوريى كه از مركز دارند سرعت آنها تفاوت مى كند.خورشيد ما جزو مجموعه كهكشان ماست، و بسان ساير ستارگان اين كهكشان با سرعت 972 هزار كيلومتر در ساعت گرد مركز كهكشان مى چرخد و مدار گردش خورشيد به قدرى وسيع است كه در 220 ميليون سال يك بار اين مدار را طى مى كند.شايد همين مقدار درباره عظمت خورشيد و فعاليت هاى ثمر بخش آن كافى باشد. اكنون درباره سيارات اين منظومه به ترتيب فاصله اى كه با خورشيد دارند به طور اجمال سخن مى گوييم:.
1. عطارد
عطارد نزديك ترين سياره به خورشيد است و در فاصله 58 ميليون كيلومترى خورشيد قرار گرفته است. از آن جا كه سيارات در يك مدار بيضى شكل به دور خورشيد حركت مى كنند فاصله هر يك با خورشيد در همه اوقات يك سان نيست و فاصله هاى آنها نسبت به خورشيد در حال نوسان است و حداكثر و حداقل دارند؛ حداكثر فاصله عطارد از خورشيد هفتاد ميليون كيلومتر و حداقل آن 46 ميليون كيلومتر و حد متوسط آن 58 ميليون كيلومتر است.يك سوى اين سياره هميشه رو به آفتاب است و به همين دليل، يك طرف آن مانند جهنم، گرم و سوزان و طرف ديگر مانند نواحى قطبى، سرد و منجمد است. علت اين كه اين سياره كمتر به چشم مى خورد اين است كه طلوع و غروب آن با طلوع و غروب خورشيد همراه است، از اين نظر كمتر خود را نشان مى دهد ولى با وجود اين در برخى از روزهاى سال با چشم غير مسلح در افق ديده مى شود.اين سياره در مدت 88 روز به دور محور خويش و به دور خورشيد مى چرخد و به عبارت ديگر عطارد درست همان مدت كه به دور خورشيد مى گردد، يك بار به دور خودش نيز مى چرخد.چون عطارد نزديك ترين سياره به خورشيد است در مدارى كوچك تر، اما سريع تر در حال گردش مى باشد و مسير آن در هر ثانيه 5/47 كيلومتر است.
2. زهره يا ستاره سحرگاهى و شامگاهي
زهره سياره اى است كه در اصطلاح ستاره شناسان و دانشمندان علم نجوم و هيئت (خواهر زمين) ناميده مى شود و در عين حال اين دو خواهر درست هم ديگر را نمى شناسند، زيرا براثر بخار يا غبار غليظى كه اطراف زهره را پوشانيده است، هنوز خصوصيات آن درست روشن نيست.زهره در مدارى ميان زمين و عطارد به دور خورشيد مى گردد.زهره را با درخشندگى خاصى كه دارد پس از غروب آفتاب در غرب آسمان و پيش از طلوع آفتاب در شرق آسمان مى بينيم و با توجه به اين كه اين ستاره در دو محل مشاهده مى شود، در گذشته يونانى ها تصور مى كردند كه دو ستاره است و آن را به دو نام مى ناميدند در صورتى كه يك ستاره است كه گاهى به آن، ستاره شامگاهى و گاهى ستاره صبحگاهى مى گويند.زهره را از اين نظر خواهر زمين مى نامند كه از جهاتى به زمين شباهت دارد، زيرا حجم آن 97/0 زمين و وزن آن 82/0 آن و قوه جاذبه آن به اندازه 9/0 جاذبه سطح زمين است.زهره در مدت 224 روز و شانزده ساعت و 48 دقيقه يك بار به دور خورشيد مى گردد.
3. كره زمين يا ميهن مسكوني
اطلاعات بشر درباره كره زمين بيش از كرات ديگر است و در نظر خاكيان، كره زمين بزرگ ترين جهانى است كه بشر ديده به آن گشوده است، ولى در نظر دانشمندان، اين كره در برابر كرات ديگر، بسيار كوچك است.زمين كره اى است كه مانند كرات ديگر به آزادى در فضا در حال گردش است. اين كره در فاصله 150 ميليون كيلومترى خورشيد قرار دارد و در مدت 365 روز و پنج ساعت و 48 دقيقه و چهل ثانيه با سرعت 8/29 كيلومتر در ثانيه به دور خورشيد مى گردد.حداكثر فاصله زمين از خورشيد 152 ميليون كيلومتر و حداقل آن 147 ميليون كيلومتر است.جوّ زمين با گازهايى به ضخامت هشتصد كيلومتر بسان زرهى، زمين را از شرّ بيست ميليون سنگ هاى آسمانى كه در شبانه روز با سرعتى در حدود پنجاه كيلومتر در ثانيه با جوّ زمين برخورد مى كنند، حفظ مى كند.
4. مريخ
سياره اى كه در اين عصر بيش از پيش توجه دانشمندان شرق و غرب را به خود متوجه كرده و تلاش هاى پى گيرى براى كشف رموز و اسرار آن صورت مى گيرد، سياره مريخ است. علت اين تلاش و توجه اين است كه پس از كره زمين، شرايط حيات در سيّاره مريخ بيش از سيارات ديگر فراهم است، از اين رو، تاكنون عكس هاى زيادى از اين سياره گرفته شده و وجود حيات نباتى و گياهان و غيره در آن به صورت يك امر قطعى در آمده است.كره مريخ 228 ميليون كيلومتر با خورشيد فاصله دارد و در مدت 677 روز و با سرعت 24 كيلومتر در ثانيه يك بار به دور خورشيد مى گردد.مريخ بسيار به زمين شبيه است. شبانه روز مريخ مانند زمين است و با كمى اختلاف، در مدت 24 ساعت و 37 دقيقه يك بار به دور خودش مى چرخد. در مريخ مانند زمين چهار فصل وجود دارد، ولى مدت فصول آن دو برابر فصل هاى كره زمين است.مريخ، نيمى از نور و حرارتى را كه زمين از خورشيد مى گيرد از آن اخذ مى كند، بر همين اساس هواى اين سياره از زمين سردتر است. حداكثر حرارت آن در تابستان از 27 درجه سانتى گراد تجاوز نمى كند و در زمستان به 58 درجه زير صفر مى رسد.
5. مشتري
مشترى بزرگ ترين سياره منظومه شمسى است كه در مدارى تقريباً به شكل دايره در خارج از مدار مريخ و در فاصله 741 ميليون كيلومترى قرار دارد. قطر آن 148 هزار كيلومتر، يعنى يازده برابر قطر زمين و سطح آن 150 برابر از زمين بزرگ تر است.مشترى در مدت يازده سال و 315 روز، با سرعت سيزده كيلومتر در ثانيه به گرد خورشيد مى گردد و در مدت نه ساعت و 55 دقيقه و 41 ثانيه حركت وضعى آن انجام مى گيرد.
6. زحل (كيوان)
اگر مسافرت خود را ادامه دهيم، پس از مشترى به سياره درخشان ديگرى كه (زحل) نام دارد مى رسيم. به نظر بابلى ها و يونانى ها زحل آخرين ستاره منظومه شمسى بود، چون سياراتى كه از خورشيد دورترند آن قدر كم نورند كه با چشم غير مسلح ديده نمى شوند، ولى پس از اختراع تلسكوپ معلوم شد كه زحل آخرين مرز اقليم منظومه شمسى نيست و قلمرو حكومت خورشيد بيش از آن است كه تصور مى كردند.زحل سياره اى است كه نه برابر زمين قطر دارد و در نتيجه، حجم آن هفتصد برابر زمين است، ولى از آن جا كه زحل از ماده كم وزنى تشكيل شده است، وزن آن بيش از صد برابر كره زمين نيست.
7. اورانوس
اين سياره در سال 1781 ميلادى به وسيله (هرشل) كشف گرديد و قلمرو حكومت آفتاب را از 1428 ميليون كيلومتر تا 2873 ميليون كيلومتر گسترش بخشيد. اين سياره از نظر بزرگى كمتر از مشترى و زحل نيست، حتى گاهى با چشم عادى مى توان آن را ديد، حركت انتقالى اورانوس به دور خورشيد در مدت 84 سال و هفت روز به سرعت 6700 متر در ثانيه و حركت وضعى آن در مدت ده ساعت و هشت دقيقه انجام مى گيرد.
8. نپتون
اين سياره به وسيله دو دانشمند (لووريه) فرانسوى و (گاله) منجم رصد خانه برلن كشف گرديد.اين سياره در فاصله 4500 ميليون كيلومتر از خورشيد قرار دارد. و مدار عظيم انتقال خود را در مدت 164 سال و 280 روز مى پيمايد، يعنى هر يك از چهار فصل آن چهل سال طول مى كشد و در مدار وضعى خود در مدت پانزده ساعت و چهل دقيقه يك بار به دور خود مى گردد.
9. پلوتون
اين سياره آخرين سياره كشف شده منظومه شمسى ماست كه در اوايل سال 1930 ميلادى به وسيله يك دانشمند آمريكايى كشف گرديد. اين سياره نهمين سياره منظومه شمسى است و نسبت به زمين در حدود چهل برابر از خورشيد دورتر است و با كشف آن، قلمرو منظومه شمسى از چهار ميليارد و پانصد ميليون كيلومتر به پنج ميليارد و 920 ميليون كيلومتر افزايش يافت؛ زيرا فاصله متوسط اين سياره از خورشيد به همين اندازه است. اين سياره در مدارى بيضى شكل در مدت 250 سال به گرد خورشيد مى گردد.هرگز نمى توان گفت كه اين سياره آخرين سياره منظومه شمسى است، بلكه دانشمندان احتمال مى دهند كه پلوتون يكى از چند سياره اى باشد كه ساكن سر حد اين منظومه، در گوشه هاى تاريك و نيمه تاريك آسمان باشد.بنابراين بايد گفت: منظومه شمسى، ما را به يك نظم وسيع و گسترده، در خلقت كرات آسمانى رهبرى مى كند، به طورى كه هر گوشه اى از آن، گواه روشنى بر دخالت انديشه، تدبير، علم و حكمت در آفرينش آنهاست و هرگز عقل و خرد باور نمى كند كه اين نظام بديع و شگفت انگيز، بدون دخالت علم و حكمت و قدرت به وجود آمده باشد و هيچ فرد با انصاف و خردمندى نمى تواند اين نظام حكيمانه و اين محاسبات دقيق و خارج از مرز فكر بشر را مولود تصادف و اتفاق بداند.همگى مى دانيم كه دانشمندان بر پايه اطلاعات وسيعى كه از حركات انتقالى و وضعى اجرام كيهانى دارند، از صدها سال پيش مى توانند تمام اوضاع نجومى را پيش بينى كنند و طلوع و غروب سياره ها و زمان خسوف و كسوف ماه و خورشيد را تعيين نمايند، آيا اين گونه پيش بينى هاى دقيق، جز در پرتو آگاهى از نظم حاكم بر اجرام آسمانى است و جز نتيجه حركات منظم و حساب شده آنهاست.حركات اين اجرام آن چنان منظم و دقيق است كه بسا مشاهده اختلالى در حركت يك سياره، موجب كشف وجود سياره ديگرى شده است.مثلاً پس از كشف (اورانوس)، ستاره شناسان به محاسبه مدارى آن پرداختند و انحرافى در مدار حركت آن احساس كردند، يعنى حركت سياره را از آن اندازه كه بايد باشد كندتر يافتند و همين مطلب سبب شد كه آن دانشمند فرانسوى گزارشى به شرح زير به محافل علمى ارائه دهد و بگويد:.به نظر من سياره ديگر كه هنوز كشف نشده است آرامش اورانوس را به هم زده و اختلالى در حركت آن پديد آورده است.اين دانشمند با محاسبه علمى، مكان آن سياره را معين كرد و پس از مدتى دانشمند آلمانى ديگرى به نام (گاله) همين سياره را به نام (نپتون) در مكانى كه او تعيين كرده بود كشف كرد و سياره ديگر كه نامش (پلوتون) است نيز سرگذشت مشابهى دارد.اين چنين پيش بينى هاى دقيق، علتى جز حركت حساب شده اجرام آسمانى و محاسبات ظريفى كه در حركات آنها وجود دارد، ندارد.آيا با كشف اسرار حاكم بر نظم منظومه شمسى، كاوش درباره نظم اجرام آسمانى به پايان مى رسد، يا اين كه بشر پس از رسيدن به اين دستاوردها خود را در آستانه جهان هاى وسيع تر و عظيم ترى مشاهده مى كند جهانى كه مملو از ميلياردها منظومه و ستاره فروزان و شناور در فضاست و نظام شمسى ما در برابر آن بسان مرواريدى است در قعر اقيانوسى بى كرانه.اگر بشر با بال هاى علم و دانش قدرى از منظومه شمسى فراتر رود و به عظمت ميلياردها ستاره، كهكشان و سحابى خيره گردد و بر گوشه اى از اين نظام بديع واقف و آگاه شود در برابر آفريننده اين نظام و پديد آورنده اين اجرام، سر تعظيم فرود مى آورد و موضوع تصادف و اتفاق را كه به گفته برخى از بى خردان مبدأ پيدايش نظام هستى پنداشته شده، جز افسانه كودكانه و بچه گانه چيزى نخواهد پنداشت.