عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نمونه هايى از اين آيات

1. فردى كه مال يتيمى را مى خورد، اين مال در روزرستاخيز به آتش تبديل مى شود:.

اِنَّ الَذينَ يَأكُلوُنَ اَموالَ اليَتامى ظُلماً اِنَّما يَأكُلُون فى بُطونِهم ناراً؛(42).

آنان كه اموال يتيمان را از روى ستم مى خورند آتشى در شكم هاى خود فرومى برند.

2. گروه ثروت اندوز كه از انفاق مال به مردمِ محروم و گرسنه خود دارى مى كنند، بدانند كه ثروت آنان روز رستاخيز به صورت طوق هاى سنگينى به گردن آنان بسته مى شود:.

لايَحسَبَنَّ الَذينَ يَبخَلُونَ بِما آتاهُمُ اذ مِن فَضلِهِ هُوَ خَيراً لَهُم بَل هُوَ شَرّ لَهُم سَيُطَوَّقوُن ما بَخِلوُا بِه يَومَ القيامَة؛(43).

آنان كه درباره نعمت هاى خدا كه از فضل خويش به آنان داده است بخل مى ورزند، تصور نكنند كه بخل ورزى آنان خوب است، بلكه براى آنان شرّ است، به زودى در روز قيامت آن چه را به آن بخل ورزيدند به صورت طوقى به گردنشان بسته مى شود.

3. آنان كه طلا و نقره را به صورت گنج در مى آورند و حقوق الهى را نمى دهند بايد بدانند كه همين ثروت در روزرستاخيز به صورت آتش در آمده، پيشانى و پهلو و پشت آنها را داغ مى كند و به آنها گفته مى شود: (هذا ما كَنَزتُم) يعنى اين آتش چيز تازه اى نيست، همان است كه در جهان به صورت گنج در آورده بوديد اكنون به صورت آتش تجلى كرده است.

يَومَ يُحمى عَلَيها فى نارٍ جَهَنَّمَ فَتُكوى بِها جباهُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهم هذا ما كَنَزتُم لاَنفُسكُم فَذُوقُوا ما كنتُم تَكنِزُونَ؛(44).

در آن روز كه آن را در آتش جهنم گرم و سوزان كرده و با آن صورت ها و پهلوها و پشت هايشان را داغ مى كنند، اين همان است كه براى خويش گنج كرده بوديد اكنون رنج آن گنج ها را بچشيد.

4. وَ وَجَدُوا ما عَمِلوُا حاضِراً ولايَظلِمُ رَبُّكَ اَحَداً؛(45).

و روز رستاخيزكار و كردار خود را حاضر و آماده مى بينند پروردگار تو بر كسى ستم نمى كند.

ظاهر آيه دلالت دارد كه روز رستاخيز، خود عمل حاضر مى گردد نه نتيجه عمل و نه كيفر توليد كرده آن.

5. يَومَ تَرَى المُؤمِنينَ و المؤمِناتِ يَسعى نُورُهُم بَينَ اَيديهِم وَ بِاَيمانِهم؛(46).

روزى كه مردان و زنان با ايمان را مى نگرى كه نور وجود آنان در پيشاپيش و سمت راست آنان در حركت است.

مفاد آيه اين است كه وجود افراد با ايمان به صورت منبع نورى در مى آيد و با حركت آنها نيز حركت مى كند. اكنون ببينيم آنان اين نور را از كجا آورده اند. آيه بعد منبع اين نور را براى ما بازگو مى كند، زيرا وقتى گروه منافق از آنان درخواست مى كنند كه كمى توقف كنند تا در سايه نور آنان، اين گروه نيز حركت كنند آنان در پاسخ مى گويند:.

اِرجعُوا وَراءَكُم فَالتَمِسوا نُوراً؛.

به عقب (دنيا) بازگرديد و اين نور را تحصيل كنيد.

مفاد آيه اين است كه اين نور مربوط به جهان دنياست و افراد با ايمان، اين نور را از آن جهان آورده اند.

چه چيز از اين جهان مى تواند در آخرت به صورت نور تجلى كند جز ايمان و عمل صالح چيز ديگرى نيست، بلكه خود عمل است كه در آن جهان با لباس رستاخيزى تجلى مى كند.

6. يَومَ تَجِدُ كُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت مِن خَيرٍ مُحضراً؛(47).

روزى فرا مى رسد كه هر انسانى هر كار نيكى را كه انجام داده است در برابر خود حاضر و آماده مى بيند.

7. عَلِمَت نَفس ما اَحضَرَت؛(48).

وقتى هر انسانى از آن چه كه آماده كرده است آگاه مى گردد.

مسأله تجسم عمل و حضور كار انسان ها در روزرستاخيز با قيافه و لباس اخروى از جمله حقايقى است كه در سخنان لقمان نيز آمده است، آن جا كه به فرزند گرامى خود مى گويد:.

8. يا بُنَىَّ اِنَّها اِن تَكُ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ فَتَكُن فى صَخرَةٍ اَو فى السَماوات اَو فِى الاَرضِ يَأتِ بِها اذ؛(49).

پسرم! (هر كارى از انسان) هر چند به اندازه سنگينى دانه خردلى در دل سنگى و يا آسمان ها و زمين باشد، خدا روز رستاخيز آن را مى آورد.

بنابراين تمام پاداش ها و كيفرها چيزى جز عمل و كردار ما نيست، ولى به صورت و لباس اخروى. به عبارت ديگر نتيجه اين كه: در آخرت كيفر و پاداش وجود ندارد، بلكه انسان است و عمل وى و اين عمل همراه اوست و هرگز از او جدا نمى گردد و هر صحنه اى از پاداش و يا كيفر براى او پيش آيد، خود وى با كمال اطلاع و آگاهى ساخته و پرداخته است و هر كس مسؤول عمل خويش است.

(1). عرشيه، چاپ جديد، ص‏245.

(2). يس (36) آيه 79.

(3). قيامت (75) آيه هاى 3 و 4.

(4). عاديات (100) آيه‏9.

(5). يس (36) آيه 51.

(6). نهج البلاغه (عبده)، خطبه 80.

(7). همان، خطبه 105 و ضمير (فيها) مربوط به (ارض) است كه در ماقبل اين جمله ها وارد شده است.

(8). همان،خطبه 178.

(9). انعام (6) آيه 61.

(10). نمل (16) آيه 32.

(11). انعام (6) آيه 93.

(12). انفال (8) آيه 50.

(13). اوائل المقالات، ص‏49.

(14). كشف المراد، چاپ صيدا، ص‏269.

(15). اوائل المقالات، ص‏49.

(16). اعراف (7) آيه 187.

(17). غافر (40) آيه 16.

(18). آل عمران (3) آيه 98.

(19). حجّ (22) آيه 17.

(20). نمل (16) آيه 89.

(21). مانند اين آيات: نحل (16) آيه 84؛ قصص (28) آيه 75؛ نساء (4) آيه 41.

(22). نساء (4) آيه 4.

(23). مانند اين آيات: نحل (16) آيه 89؛ حجّ (22) آيه 78.

(24). بقره (2) آيه 143.

(25). نور (24) آيه 24.

(26). يس (36) آيه 65.

(27). فصلت (41) آيه 21.

(28). ق (50) آيه 21.

(29). همان، آيه 18.

(30). يونس (10) آيه 21.

(31). كهف (18) آيه 49.

(32). زلزله (99) آيه هاى 4- 5.

(33). آل عمران (3) آيه 30.

(34). بقره (2) آيه 39.

(35). توبه (9) آيه 69.

(36). اوائل المقالات، ص‏14.

(37). صدوق، شرح عقايد، ص‏55.

(38). كشف المراد، چاپ صيدا، ص‏261 سپس در ذيل مى گويد: غير كافر هر چند گناهكار باشد عذاب او پيوسته و دايمى نيست.

(39). شورى (42) آيه 20.

(40). نهج البلاغه (عبده)، ج‏1، خطبه 22.

(41). نور (24) آيه 2.

(42). نساء (4) آيه 10.

(43). آل عمران (3) آيه 180.

(44). توبه (9) آيه 35.

(45). كهف (18) آيه 49.

(46). حديد (57) آيه 12.

(47). آل عمران (3) آيه 30.

(48). تكوير(81) آيه 114.

(49). لقمان (31) آيه 16.

/ 326