برخى از مادى ها مى گويند: اعتقاد به خدا معلول جهل بشر به علل طبيعى بوده است؛ زيرا وى از يك سو از علل بسيارى از حوادث و پديده ها مانند زلزله، طوفان، ماه گرفتگى، خورشيد گرفتگى و علل بسيارى از بيمارى ها آگاه نبود. از ديگرسو به حكم عقل و تجربه براى هر پديده اى علتى قائل بود، از اين رو ناچار شد كه براى هر يك از پديده ها علتى فرض كند، ولى چون به علل واقعى آنها راه آشنايى نداشت ناچار شد براى همه، علتى به نام خدا فرض كرده او را سرچشمه همه حوادث بداند. اكنون كه علل بسيارى از آن حوادث و پديده ها روشن گرديده است و بشر در مسير كشف علل ديگر مجهولات خود قرار گرفته است ديگر، براى اين عقيده (كه علت همه چيز خداست) محلى باقى نمى ماند.