خداپرستان و مادى ها هر دو قانون عليت و معلوليت را كاملاً قبول دارند و هيچ پديده اى را بدون علت نمى دانند. همگى معترفند كه تمام پديده هاى جهان معلول هاى يك سلسله علت هايى هستند كه در دل خود جهان ماده نهفته است؛ مثلاً همگى اعتراف دارند كه (تب مالت) معلول ورود ميكروب آن به خون است و هرگز ربطى به جن و پرى ندارد و برف و باران نتيجه برخاستن توده هاى بخار درياها و اقيانوس هاست كه به صورت ابرهاى متراكم درآمده و در پرتو علل خاص جوّى به شكل دانه هاى برف و باران به زمين مى بارد.مادى و خداپرست هر دو اعتراف دارند كه در اثر گردش زمين به دور خورشيد و مايل بودن محور زمين، شبانه روز و فصول چهار گانه تحقق مى پذيرد. هر دو مكتب قبول دارند كه جاذبه عمومى و قوّه گريز از مركز، زمين و كرات بسيار ديگر را در فضا معلق داشته است و اگر اين دو نيرو نبود نظم و انضباط به هم مى خورد.پيروان هر دو مكتب اعتقاد دارند كه واحد حيات (سلول) در انسان و حيوان از دو جزء كه از نر و ماده جدا مى شوند تشكيل يافته، سلول مزبور در پرتو علل و عواملى به رشد و نمو خود ادامه مى دهد.نباتات و گياهان جهان در سايه يك سلسله علل و عوامل داخلى و خارجى رشدونمو مى كنند و مواد غذايى را از زمين گرفته و آب و اكسيژن را دريافت مى نمايند.هيچ دانشمندى اعم از مادى و خداپرست انكار نمى كند كه بارور شدن يك درخت، براثر (تلقيح) صورت مى گيرد و خود تلقيح و آميزش تخم هاى نر و ماده نيز به دنبال عواملى است كه در همين جهان ماده وجود دارد.وزش باد، پديد آمدن طوفان، زمين لرزه هاى شديد و ضعيف، پيدايش معادن نفت و فلزات، بروز امواج در سطح آب ها، گرمى و سردى هوا، خلاصه تمام جلوه هاى طبيعت از كوچك ترين جزء جهان، (اتم)، گرفته تا بزرگ ترين و وسيع ترين نقطه آن، همه و همه معلول عوامل و علل طبيعى است كه در اين جهان وجود دارند.بزرگ ترين افترا به خداپرستان اين است كه شخصى از روى جهل و نادانى و غرض ورزى بگويد كه خداپرستان براى آن چه در اين جهان رخ مى دهد علت طبيعى معتقد نيستند.اگر شما به كتاب هاى دانشمندان يونان باستان و نگارش هاى فلاسفه اسلام مراجعه كنيد خواهيد ديد كه آنان غالباً فلسفه الهى را با علوم طبيعى در يك جا تدوين مى كرده اند و معمولاً بخشى از كتاب هاى خود را به فلسفه الهى و بخشى ديگر را به بيان اسرار طبيعى اختصاص مى داده اند.كتاب هاى فلسفى و طبيعى شيخ الرئيس، فارابى، خواجه نصير و ساير دانشمندان اسلامى هنوز در حوزه هاى علميه تدريس مى شود و بيشتر آنها در بسيارى از مباحث از نوشته هاى يونان باستان خصوصاً ارسطو و افلاطون و ديگر نوابغ يونان استفاده نموده اند و همه اين كتاب ها داراى دو بخش است؛ بخشى در علوم طبيعى كه شامل بسيارى از علوم و رشته هاى طبيعى است و بخشى درباره ماوراى طبيعت از قبيل خدا و صفات خداست.