درست است كه برخى از تكامل ها تدريجى است؛ مانند (پرده شناى لاى انگشتان) كه به تدريج در برخى از مرغ ها پديدار مى شود تا بتوانند در آب نيز مانند خشكى زندگى كنند؛ ولى برخى از دستگاه ها در صورتى براى جان دار مفيد است و حوايج او را بر طرف مى سازد كه همه اعضاى آن يك جا به وجود آمده باشد؛ مانند دستگاه عظيم چشم يا دستگاه سامعه كه هر يك با تشكيلات پر پيچ و دقيقى كه دارند يك كار انجام مى دهند و اين خود حاكى از وجود هدفى در آفرينش آنها خواهد بود.همه تشكيلات عجيب از مردمك ديده گرفته تا مخروط ها و اعصاب، بايد با يك ديگر و در آن واحد به وجود آمده باشد؛ زيرا اگر يكى از اينها ناقص باشد، وجود چشم غير ممكن خواهد بود. با اين وصف آيا مى شود تصور كرد كه همه اين عوامل، خود به خود جمع و هر يك از آنها وضع جديدى را تنظيم كرده است كه به كار ديگرى بخورد و حوايج آنها را رفع كند.كوتاه سخن اين كه هرگز نمى توان از طريق تكامل تدريجى، تصادف ها، انفجارهاى نامتناهى و جمع و جور شدن شرايط پيدايش پديده هاى منظمى چون گوش، چشم، ساير حواس و اعضاى انسان و خلاصه جهان خلقت را توجيه نمود، بلكه بر فرض صحت نظريه تكامل تدريجى چاره اى جز اين نيست كه گفته شود كه در كنار اين انفجار، خالق دانا و توانايى حضور داشته و همه كارها به فرمان واراده او انجام گرفته است.و به قول (فروغى) رأى داروين يكى از نظرياتى است كه ثابت مى كند عالم برضابطه و نظام مقررى استوار است و اين امر مهم ترين دليل است بر اين كه عالم نظمى دارد و هرج و مرج نيست و به قول معروف، دنيا صاحب دارد.
4. فرو ريختن بسيارى از فرضيه هاى علمي
نظريه بَطلَميوس، در تفسير كيفيت آسمان و زمين نزديك به 1500 سال تمام قدرت خود را حفظ كرد، به طورى كه نظريه او بسان كتاب مقدس در مراكز علمى تدريس مى شد و آن چنان در قلوب دانشمندان نفوذ كرده بود كه برخى از مفسران به جهت ايمان به اصالت و استوارى اين نظريه، قسمتى ازآيات قرآن مجيد را كه با اين نظريه تطبيق نمى كرد تأويل و توجيه مى كردند، ولى از آغاز نهضت علمى در اروپا اساس اين نظريه به وسيله چند دانشمند فرو ريخت.(كپرنيك) لهستانى مركزيت زمين را تكذيب كرد و اثبات نمود كه مركز سيارات، خورشيد است.(كپلر) آلمانى ثابت نمود كه هر سياره در گردش خود به دور خورشيد يك مسير بيضى را هم طى مى كند و سياره هر اندازه به آفتاب نزديك باشد سرعت آن زيادتر است.(گاليله) با اختراع دوربين، پرده از بعضى اسرار آسمان ها برداشت و بسيارى از ستارگان نامرئى را ديد و كهكشان را با ستارگان انبوه تفسير كرد.(نيوتون) با اثبات قانون جاذبه و قوه گريز از مركز ثابت نمود كه ميليون ها منظومه شمسى و كهكشان در فضا به طور معلق وجود دارند و بعد سياراتى به نام (اورانوس)، (نپتون) و (پلوتون) كشف گرديد.اين دگرگونى ها حس بدبينى را در بسيارى از دانشمندان درباره اكثر مسائل موروثى تحريك كرد و با خود چنين انديشيدند: اكنون كه بى پايگى بسيارى از نظريات موروثى فاش شد از كجا معلوم كه ساير نظريات هم اين چنين نباشد هنگامى كه گذشتگان ما دور مسائل حسى تا اين درجه اشتباه كنند شايد در مسائلى كه از افق حس و آزمايش دور و بيرون است بيشتر دچار خطا و اشتباه باشند، از اين راه كم كم شك و ترديد و الحاد و انكار نسبت به مسائل ماوراى طبيعت پيدا شد و مكتب ماديگرى ميان گروهى انتشار يافت.چيزى كه اين حس بدبينى را نسبت به آرا و افكار ديرينه تشديد نمود همان غرور علمى نابهنگامى بود كه دامنگير دانشمندان آن زمان گرديد. آنان با كشف قسمتى از مجهولات، تصور مى كردند كه بر تمام اسرار جهان دست يافته و رازهاى نهفته را فاش كرده اند.ناگفته پيداست كه غرور، بزرگ ترين حجاب و پرده اى است كه ميان ديده عقل و حقيقت كشيده مى شود و يك فرد واقع جو، هر چه هم با بال هاى علم در فضاى بى كران هستى به سير بپردازد باز بايد مغز و انديشه خود را در برابر اين جهان باعظمت به مراتب كوچك تر از آن بداند كه بپندارد بر تمام مشكلات جهان دست يافته است.اين غرور علمى، ديرى نپاييد و كشف اسرار قسمتى ديگر از طبيعت سبب شد كه بشر به مجهولات بيشترى اعتراف بنمايد و هرچه دانش او بالا برود بر حيرت و سرگردانى او در توجيه اسرار آفرينش افزوده شود.اروپاى قرن بيستم با اروپاى مادى قرن نوزدهم خيلى تفاوت كرده است. ديگر افتخار و ابتكار علما و دانشمندان بر انكار حقايق ماوراى محسوس نيست، بلكه اين انكار و شك در محسوسات نيز گسترش يافته است.و از همه مهم تر اين كه وعده ها و مژده هاى محققان و مخترعان ابتداى قرن كه گفته بودند: علم و صنعت و سرمايه دارى و رژيم هاى آزاد، معضلات و مشكلات زندگى و بيچارگى هاى بشريت را محو خواهد كرد، و به جايش دانايى، توانايى و آسايش برقرار خواهد ساخت پوچ در آمده است، بلكه با نگرانى ها، گرفتارى ها و مسائل جديدى رو به رو شده اند و خواه ناخواه به نداى فطرت خود كه وجود خداى دانا، توانا و حكيم را تصديق مى كند پاسخ مثبت داده اند و هر آن از او استمداد مى طلبند؛ يعنى معتقدند كه از راه ايمان به خداوند و مذهب بايد بسيارى از مشكلات را حل كرد..