گاهى برخى از مبلغان مسيحى براى توجيه تثليث در عين وحدت، مثال هايى مى آورند كه مغالطه اى بيش نيست و بدين وسيله مى خواهند تناقض گويى خود را صحيح و پا برجا جلوه دهند؛.مثلاً مى گويند: همان طور كه جرم خورشيد، حرارت و نور آن سه چيز است، در عين حال يك خورشيد بيشتر نيست و يا همان طور كه روح انسان، فكر او و كلام او كه از فكرش سرچشمه مى گيرد سه چيز است، ولى در عين حال يكى است، چه مانعى دارد كه ما بگوييم: سه خدا موجود است، حال آن كه يك خدا بيش نيست.اين نوع مثال ها براى اغفال افراد ساده لوح شايد خوب و نتيجه بخش باشد، ولى براى دانشمندان، مغالطه و سفسطه اى بيش نيست؛ زيرا جرم خورشيد با نور و حرارت آن تفاوت زياد دارد؛ جرم خورشيد جسم مخصوصى است مانند اجسام ديگر داراى ابعاد سه گانه، ولى نور و حرارت آن يك نوع انرژى است و در هر ثانيه، خورشيد 000.000.4 تن انرژى نور و حرارت توليد و به سوى فضا روانه مى كند. با اين وضع چگونه مى توان گفت جرم خورشيد و انرژى ها يكى است! و هم چنين در مثال دوم روح انسان حقيقتى است كه فكر، از تجليات و آثار معنوى آن مى باشد، و سخن گفتن، فعاليتِ جسمانى بدن است كه پس از تصميم به ابراز فكر از آن استفاده مى كند، فكر در زواياى روح لانه مى گيرد و سخن متكى به دهان و مخارج حروف است كه از طريق تموج به وجود مى آيد. پس چگونه مى توان گفت روح و فكر و سخن يكى است!.