درس 27: خداى عالِم و دانا - عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درس 27: خداى عالِم و دانا

دانشمندان و علماى عقايد و مذاهب، از راه هاى گوناگونى علم خدا را ثابت كرده اند و ما از ميان آنها به دو دليل اشاره مى كنيم:.

1. آفريننده يك دستگاه قطعاً از تمام ريزه كارى هاى آن آگاهى كامل دارد، آيا مى توان گفت: سازنده يك هواپيما از قسمت هاى علمى و فنى آن بى خبر بوده است، يا نويسنده يك دائرة المعارف از محتويات آن بى اطلاع مى باشد.

هرگاه مصنوعى براساس نقشه، اندازه گيرى، دقت، نظم و ترتيب ساخته شود ما از اين خصوصيات به عالم بودن سازنده آن پى مى بريم، بنابراين از اين كه تمام موجودات جهان از اتم تا كهكشان طبق نقشه و قوانين منظمى آفريده شده است به خوبى مى توانيم دريابيم كه جهان هستى از مبدأ دانا و عالمى سرچشمه گرفته است.

نظام هر ورقى از اوراق اين كتاب بزرگ، يعنى جهان هستى گواهى مى دهد كه آفريننده آن از تمام خصوصيات وجودى آنها آگاه بوده است. قرآن مجيد همين دليل را با لطافت خاصى بيان كرده است:.

اَلا يعلمُ من خلق و هُوَ اللَّطيف الخبير؛(11).

آيا خداوندى كه موجودات اين جهان را آفريده است، از خصوصيات آنها آگاه نيست.

2. دليل دوم بر علم گسترده خدا و آگاهى او از همه موجودات و رويدادهاى جهان، همان احاطه و نامتناهى بودن وجود اوست؛ زيرا وجودى كه در همه جا حاضر باشد طبعاً از همه چيز آگاه است، همان طور كه اگر وجودى محدود به زمان خاص يا مكان خاصى باشد از غير آن زمان و مكان آگاهى نخواهد داشت. به اين مثال ها توجه كنيد:.

حشره ريزى با ديدگان كم فروغ خود روى قالى رنگارنگ راه مى رود. اين حشره در هر لحظه فقط يك نقش و يك رنگ را مشاهده مى كند و فقط از نقطه خاصى از سطح آن فرش آگاه است، ولى انسانى كه در كنار آن قالى ايستاده با ديدگان پر فروغ خود، همه رنگ ها و نقشه سطح فرش را مى بيند و از همه نقاط آن آگاه است. فرق آن حشره و اين انسان در مثال مذكور اين است كه حشره احاطه به همه فرش ندارد، ولى انسان به آن احاطه دارد.

در اتاق كوچكى نشسته ايم كه فقط روزنه كوچكى به بيرون دارد و از آن روزنه به خارج مى نگريم، ناگهان ماشين هايى از كنار اين اتاق مى گذرد. ما از اين روزنه در هر لحظه يك ماشين بيشتر نمى بينيم، ولى كسانى كه روى پشت بام اين اتاق هستند تمام ماشين ها را يك جا و در حال حركت مى بينند.

وضع بشر نسبت به گذشته، آينده و نيز نسبت به بسيارى از موجودات جهان، همانند كسى است كه از روزنه كوچكى ماشين ها را مى نگرد و يا حشره كه فقط از يك سانتيمتر اين جهان خبر دارد.

اما خداى بزرگ كه آفريننده جهان هستى است و هيچ گونه محدوديت زمانى و مكانى و غيره در او فرض نمى شود، مانند آن شخصى است كه روى بام اتاق نشسته و همه كاروان را مى بيند.

قرآن مجيد هم با بيان هاى مختلف، علم خدا و بى پايان بودن آن را بيان مى كند:.

خَلَقَ كُلَّ شَى‏ءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَى‏ءٍ عَليم؛(12).

خدا همه چيز را آفريده است و به همه چيز عالِم است.

عالِمُ الغَيبِ لا يَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ...؛(13).

داناى به غيب است هيچ چيز از او مخفى نيست.

/ 326