در چشم انداز هستى هر منظره زيبا و شكوهمندى كه چشم را مى نوازد و هركمال و جمالى كه انسان را به شگفتى وا مى دارد همگى جلوه ذات خداست و از وجود او سرچشمه مى گيرد و به عبارت ديگر، وجود خداوند مبدأ و منبع همه نوع كمال است و هيچ گونه محدوديت و نقص در او معنا ندارد، بنابراين او موجودى است غنى و بى نياز، زيرا نيازمند به كسى مى گويند كه فاقد كمالى باشد كه به آن نياز دارد، اما كسى كه همه كمالات از وجود او سرچشمه مى گيرد نيازمند بودن براى او معنا ندارد.به بيان ديگر، خداى نيازمند، خدا نيست؛ زيرا در اين فرض، احتياج به كسى خواهد داشت كه نياز او را برطرف سازد و كسى كه نياز او را بر طرف مى سازد اگر خودش بى نياز مطلق باشد او خدا خواهد بود و در غير اين صورت او هم به شخص ديگرى نياز دارد تا نقص او را كامل كند.قرآن مجيد مى فرمايد:.يا اَيُّهَا الناسُ اَنتُمُ الفُقَراءُ اِلَى اذ و اذُ هُوَ الغنَىُّ الحميد؛(11).اى مردم! شما (همگى) به خدا نيازمنديد و خداست كه بى نياز (و از هر نقص و عيبى منزه) و ستوده است.اگر خداوند بندگان خود را به عبادت و پرستش امر مى كند براى اين نيست كه او به عبادت آنان نياز دارد، بلكه چون عبادت مايه تربيت و موجب كمال روحى انسان است كه او را بشناسند و پرستش كنند و در حقيقت بايد گفت: عبادت و بندگى، لطفى است كه پروردگار بر بندگان خويش ارزانى داشته است.قرآن مجيد مى گويد:.قالَ مُوسى اِن تَكفُروُا اَنتُم وَ مَن فى الاَرضِ جَميعاً فَاِنَّ اذ لَغنَىُّ الْحَميد؛(12).موسى به قوم خود گفت: اگر شما و همه مردم روى زمين كافر شويد (و دست از عبادت و بندگى برداريد و كفر و كفران نعمت را پيشه خود سازيد، بر دامن كبريايى اش گرد ننشيند؛ زيرا) خدا بى نياز و ستوده است و به هيچ كس و هيچ چيز نياز ندارد.