عدل تكوينى و تشريعي - عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عدل تكوينى و تشريعي

براى توضيح حقيقت عدل الهى لازم است درباره آن، قدرى گسترده تر بحث كنيم. عدل الهى بر دو قسم است:.

1. عدل تشريعي

حقيقت عدل تشريعى را بايد در دو مورد جستجو نمود:.

يك) تكليف هاى الهى و دستورهاى آسمانى كه به وسيله پيامبران بر مردم فرو فرستاده شده است براساس عدل و داد استوار است و خداوند در تكاليف و دستورات خود، قدرت، توانايى و اندازه امكانات بندگان را در نظر مى گيرد وبرهمان اساس وظايفى براى آنان تعيين مى كند.

دو) در روز رستاخيز براساس عدل و داد ميان افراد داورى مى كند و هيچ گاه به افراد نيكوكار و بدكار به يك چشم نگاه نمى كند و اگر در زمينه هاى مساعد و شرايط خاصى گنهكارى را عفو كند هيچ گاه به افراد مؤمن و صالح، كيفر بد نمى دهد.

قرآن مجيد مى گويد:.

وَلا نُكَلِّفُ نفساً اِى وُسعَها وَلَدَينا كِتاب يَنطِقُ بِالحَقّ وَ هُم لايُظلَمُونَ؛(20).

براى هيچ كس بيش از توانايى اش وظيفه تعيين نمى كنيم و نزد ما كتابى است (نامه اعمال) كه حق را بيان مى كند و به آنها ظلم نمى شود (و هركس پاداش عملى را كه انجام داده مى بيند).

2. عدل تكويني

در اين قسم از عدالت، سخن درباره وظايف و تكاليف الهى بر بندگان و پاداش روز جزا نيست، بلكه محور بحث در اين قسم، نظام آفرينش و اين كه اين نظام براساس عدل و داد استوار است مى باشد.

معناى عدل در آفرينش اين است كه در جهان، تعادل حكومت مى كند و سراپاى آن موزون و متعادل بوده و در تركيب اجزاى آن، تناسب و تعادل كاملاً رعايت شده است.

اثبات اين نوع عدالت بر عهده بررسى نظم جهان است و بشر با بررسى هاى علمى تا آن جا كه دست يافته، غير از نظم، حساب، تناسب و اين كه هر چيزى به جاى خويش نيكوست، چيزى نيافته است.

و اين كه در روايت آمده: (بِالعَدلِ قامَت السَمواتُ وَ الاَرضُ؛(21) زمين و آسمان ها بر عدل استوار است) مطلب بسيار متينى است؛ زيرا اگر فاصله كرات و وضع و حركت هاى آنها با حساب معين و متعادلى انجام نمى گرفت، هر آنْ محكوم به نيستى و زوال بودند.

(1). فرقان (25) آيه 58.

(2). بقره(2) آيه 233.

(3). انفال (8) آيه 53.

(4). اصول كافى، ج‏1، ص‏109.

(5). نهج البلاغه، خطبه 151.

(6). نساء (4) آيه 165.

(7). انعام(6) آيه 73.

(8). سجده (32) آيه‏7.

(9). طه(20) آيه‏50.

(10). اصول كافى، ج‏1، ص‏5.

(11). فاطر(35) آيه 15.

(12). ابراهيم(14) آيه‏8.

(13). صدوق، توحيد،ص‏98.

(14). همان، ص‏99.

(15). فتح (48) آيه 10.

(16). ص(38) آيه 75.

(17). انعام(6) آيه 104.

(18). نهج البلاغه، خطبه 185.

(19). صدوق، توحيد، ص‏308.

(20). مؤمنون(23) آيه‏62.

(21). تفسير صافى، سوره الرحمن، ذيل آيه (و وضع الميزان).

/ 326