هنگامى كه انسان كارى مانند نوشتن كتاب را در نظر مى گيرد و آن را به سود خود تشخيص مى دهد، در خود حالت اشتياق به انجام آن را مى يابد و تصميم به انجام آن مى گيرد؛ اين حالت را در انسان اراده مى نامند.اراده به اين معنا هرگز درباره خدا صحيح نيست و نمى توانيم او را به اين معنا (مريد) بدانيم.اراده خدا و مريد بودن او يكى از اين دو معنا را مى تواند داشته باشد:.1. علم داشتن؛ كه در اين صورت اراده و علم خداى متعال يك معنا خواهد داشت، و (مريد) بودن صفت جداگانه اى نخواهد بود.2. ايجاد و پديد آوردن اشيا؛ و اين كه مى گوييم: خدا اراده كرد كه انسانى را خلق كند، يعنى او را خلق كرد و به عبارت ديگر، خداوند مثل ما نيست كه قبلاً تصميم بگيرد و سپس انجام دهد، بلكه اراده او همان آفرينش اوست؛ زيرا هر گاه براى خدا مثل خودمان اشتياق و تصميم فرض كنيم، لازمه اش اين است كه او محل حوادث قرار گيرد، در حالى كه خدا محل حوادث نيست و اينك توضيح آن:.