باب ششم: آفات علم و نشانه هاى عالمان دنيا و عالمان آخرت - کتاب علم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کتاب علم - نسخه متنی

سیدمحمد صادق عارف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باب ششم: آفات علم و نشانه هاى عالمان دنيا و عالمان آخرت

نشانه هاى عالمان دنيا

ما آنچه را در فضيلت دانش و دانشمندان وارد شده است پيش از اين ذكر كرديم. درباره علماى بد تذكرات شدى و تهديدات عظيم وارد شده كه دلالت دارد بر اين كه عذاب اينان در روز رستاخيز از همه كس سخت تر است. يكى از مسائل مهم شناخت نشانه هايى است كه دانشمندان دنيا را از دانشمندان آخرت جدا مىكند، و منظور ما از علماى دنيا عالمان بدى است كه هدف آنها از تحصيل علم رسيدن به ناز و نعمت دنيا و احراز جاه و مقام در نزد اهل آن است. پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده است: «سخت ترين عذاب در روز رستاخيز از آنم عالمى است كه از علمش سود نبرده است.» (331)

و نيز روايت شده كه آن حضرت فرموده است: «آدمى دانشمند نمى شود مگر آنگاه كه به علم خود عمل كند.» (332)

و نيز فرموده است: «علم دو گونه است، يكى علمى كه بر زبان است، و اين حجتى است از سوى خداوند متعال بر فرزند آدم، و ديگر علمى است كه جايگاه آن در دل است، و اين همان دانشى است كه سودمند مىباشد.» (333)

و نيز: «علم را براى اين فرانگيريد كه بر عالمان مباهات، و به سبب آن با سفيهان مجادله كنيد، و مردم را به سوى خود متوجه سازيد؛ هر كس چنين كند در آتش خواهد بود.» (334)

و نيز: «هر كس دانش خود را كتمان كند، بر دهنش لگامى از آتش زده خواهد شد.» (335)

و نيز: «من از غير دجال بر شما ترسانترم تا از دجال؛ گفته شد آن چيست فرمود: پيشوايان گمراه كننده.» (336)

و نيز: «هر كس بر دانشش افزوده شود، و هدايتش افزون نگردد، تنها از خداوند دور شده است.» (337)

عيسى عليه السلام فرموده است: «تاكى براى رهروان شب راه را توصيف مىكنيد، در حالى كه خود در كنار حيرت زدگان اقامت گزيده ايد.» (338)

اين احاديث و اخبار ديگر گوياى اين است كه خطرات علم بزرگ است، و عالم در معرض هلاكت ابدى و يا سعادت سرمدى است، او با ورود در ميدان علم چنانچه سعادت را به دست نياورد، در آخرت از سلامت بى نصيب خواهد ماند.

مى گويم:

از طريق خاصه (شيعه) در اين باره كلينى در كافى (339) به اسناد خود از سليم بن قيس هلالى ورايت كرده، كه گفته است: شنيدم امير مؤمنان عليه السلام از پيامبر خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم نقل مىكرد كه ضمن سخنانى فرموده است: «عالمان دو گونه اند، يكى دانشمندى است كه به دانش خود عمل مىكند، و او رستگار است، و ديگر عالمى است كه تارك علم خويش است، و اين دستخوش هلاكت است. همانا دوزخيان از بوى عالمى كه به علم خود عمل نمى كند رنج مىبرند، در ميان اهل آتش پشيمانى و افسوس كسى از همه سخت تر و بيشتر است كه او بنده اى را به سوى خدا دعوت كرده، و وى دعوتش را پذيرفته، و به اطاعت خدا پرداخته، و خداوند او را وارد بهشت كرده است، ليكن دعوت كننده را به سبب عمل نكردن به علم خود، و پيروى از هواى نفس، و داشتن آرزوهاى زياد وارد دوزخ ساخته است. آرى پيروى خواهشهاى نفس انسان را از راه حق باز مىدارد و داشتن آرزوهاى زياد آخرت را از ياد مىبرد.»

و نيز كلينى به سند خود از سليم بن قيس روايت كرده كه گفته است از امير مؤمنان عليه السلام شنيدم كه مىفرمود: «پيامبر خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده است: دو حريصند كه سير نمى شوند يكى طالب علم، و ديگرى طالب دنيا؛ هر كس از دنيا به آنچه خداوند برايش حلال كرده بسنده كند سالم مىماند، و كسى كه آن را از غير راه حلال به دست آورد هلاك مىشود، مگر اين كه توبه كند، و از آن راه برگردد. هر كس علم را از اهلش به دست آورد، و به آن عمل كند، رستگار مىشود، و آن كه علم را به خاطر دنيا خواسته است بهره اش همان خواهد بود.» (340)

و نيز به سند خود از محمد بن خالد مرفوعا روايت كرده كه گفته است: «امير مؤمنان عليه السلام ضمن خطبه هاى خود برفراز منبر فرمود: اى مردم! هرگاه علم به دست آورديد به آن عمل كنيد، شايد هدايت يابيد. عالمى كه به علم خود عمل نمى كند مانند نادان سر گردانى است كه از جهل خود بهبود نمى يابد، بلكه به عقيده من عالمى كه به علمش عمل نكرده، حجت بر او تمامتر و دريغ و افسوسش بيشتر از نادانى است كه در جهل خويش سر گردان مانده است؛ اينان هر دو گمراه و سرگشته اند. دو دل نباشد تا شك كنيد، و شك مكنيد كه كافر مىشويد. به خودتان رخصت ندهيد كه نفاق كنيد، و شك مكنيد كه كافر مىشويد. به خودتان رخصت ندهيد كه نفاق كنيد، و در حق نفاق نورزيد كه زيان خواهيد كرد. همانا از امور حق اين است كه فقه فرا گيريد، و از فقه است كه مغرور نشويد. خير خواه ترين شما نسبت به خود كسى است كه نسبت به پروردگارش از همه شما فرمانبردارتر، و خيانتكارترين شما نسبت به خويش كسى است كه نسبت به پروردگارش از همگان بزهكارتر باشد. هر كس خدا را اطاعت كند ايمن و شاد مىشود، و آن كه خدا را نافرمانى كند نوميد و پشيمان مىگردد.» (341)

و نيز به سند خود از على بن الحسين عليه السلام روايت كرده كه گفته است: مردى نزد آن حضرت آمد، و مسائلى را پرسيد، امام به او پاسخ داد سپس باز گشت تا مسائلى نظير آنها را بپرسد؛ على بن الحسين عليه السلام فرمود: «در انجيل نوشته شده است: تا آنگاه كه به آنچه مىدانيد عمل نكرده ايد دانستن آنچه را نمى دانيد خواستار نباشيد، زيرا اگر به علم عمل نشود، صاحب آن جز كفر حاصلى به دست نمى آورد، و جز دورى از خدا دستاوردى ندارد.» (342)

و نيز به سند خود از ابى جعفر عليه السلام نقل مىكند، كه فرموده است: «كسى كه علم را طلب كند براى اين كه بر عالمان مباهات، و با سفيهان مجادله، و توجه مردم را به سوى خود جلب كند، جايگاه خود را در آتش بداند. همانا رياست تنها براى اهل آن شايسته است.» (343)

و نيز به سند خود از ابى عبدالله عليه السلام روايت كرده كه فرموده است: «علم همنشين با عمل است كسى كه عالم شده عمل مىكند، و آن كه عمل مىكند عالم شده است: علم عمل را ندا مىدهد؛ اگر پاسخ مثبت به او ندهد از آن رخت بر مىبندد. (344)

و نيز از آن بزرگوار نقل شده كه فرموده است: «كسى كه حديث را براى سود دنيا بخواهد، در آخرت بهره اى براى او نيست، و كسى كه از آن سود آخرت را خواهان باشد، خداوند خير دنيا و آخرت را به او عطا مىكند.»(345)

و نيز فرموده است: «هر گاه ديديد عالم دوستدار دنياى خويش است، بر دينتان نسبت به او بدگمان باشيد، زيرا هر كس دوستدار چيزى باشد همان را در حيطه حفاظت خود قرار مىدهد.» (346)

و فرموده است: «خداوند به داوود عليه السلام وحى فرمود كه ميان من و خودت عالم شيفته دنيا را حايل قرار مده كه تو را از طريق محبت من باز مىدارد، زيرا آنان در راه بندگان مريد من رهزنانند؛ كمترين كارى كه من با آنها مىكنم اين است كه شيرينى راز و نياز با خودم را از دلهاى آنها بر مىدارم.» (347)

و نيز از آن حضرت روايت است كه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: «فقيهان مادام كه داخل دنيا نشده اند امناى پيامبرانند؛ عرض شد: اى پيامبر خدا! دخول آنها در دنيا چيست فرمود: پيروى آنها از حكام است؛ هنگامى كه چنين كنند نسبت به دين خود از آنها بر حذر باشيد.» (348)

و نيز فرموده است: «طالبان علم سه دسته اند، آنها را با صفاتشان بشناسيد: گروهى علم را براى نادان كارى و جدال طالبند؛ دسته اى آن را براى گردن فرازى و فريبكارى خواهانند، و جمعى آن را براى فهميدن و تعقل به دست مىآورند. آن كه علم را براى جهل و جدل طالب است آزار دهنده و مجادله گر است، در مجالس مردم با طرح مطالب علمى و توصيف حلم و بردبارى داد سخن مىدهد، جامه خشوع و فروتنى به تن كرده، ليكن از ورع و پرهيزگارى دست كشيده است، از اين رو خداوند سرش را سنگ مىكوبد، و رشته زندگى اش را پاره مىكند. و آن كه علم را براى گردن فرازى و فريبكارى مىخواهد نيرنگ باز و چاپلوس است، بر همگنان گردنكشى و نسبت به توانگرانى كه پست تر از اويند فروتنى مىكند؛ حلوايشان را مىخورد، و دين خود را پايمال مىكند. لذا خداوند آواز او را محو، و آثار او را از ميان دانشمندان قطع مىكند. اما آن كه علم را براى فهميدن و انديشيدن به دست آورده است پيوسته افسرده دل و دچار اندوه و بى خوابى است، در تاريكى شب به پا مىخيزد، و به عبارت خدا رو مىآورد، كار مىكند و ترسان و نگران است؛ مشفقانه براى ديگران دعا مىكند و به اصلاح حال خود مشغول است؛ مردم زمان خود را مىشناسد، و از مطمئن ترين برادران خويش گريزان است. به همين سبب خداوند پايه هاى زندگى او را محكم مىسازد، و در روز رستاخيز به او امان ارزانى مىدارد.» (349)

و نيز فرموده است: «خداوند از جاهل، هفتاد گناه را مىآمرزد پيش از آن كه از عالم يك گناه بيامرزد.» (350)

و نيز فرمود: «عيسى بن مريم عليه السلام گفته است: واى بر علماى بد كه چگونه آتش بر آنها شعله ور خواهد شد.» (351)

شيخ صدوق در كتاب خصال (352) به سند خود از امام صادق عليه السلام روايت مىكند، كه فرموده است: «برخى از عالمان دوست دارند كه دانش گرد آورند، و دوست نمى دارند كه از آنچه گرد آورده اند به ديگران بياموزند؛ اينان در طبقه نخست جهنم جاى دارند. برخى ديگر از عالمان هنگامى كه موعظه شوند از قبول آن سر باز مىزنند، و چون خودشان موعظه كنند بد رفتارى و درشتخويى مىكنند؛ اينان در طبقه دوم جهنم خواهند بود؛ دسته ديگر از عالمان علم را براى ثروتمندان و طبقات برتر نقل و مطرح مىكنند، و آن را ميان مستمندان و بيچارگان نمى آورند؛ اينان در طبقه سوم جهنم خواهند بود، و برخى از عالمان در علم خود از روش جباران شاهان پيروى مىكنند، اگر سخنى از آنها رد، و يا اندكى در حق آنها كوتاهى شود، خشمگين مىشوند؛ اينان در طبقه چهارم جهنم جاى خواهند داشت. دسته اى از عالمان احاديث يهود و نصارا به دست مىآورند تا دانش آنها افزون و گفتنيهاى آنان زياد گردد، اينان در طبقه پنجم جهنم خواهند بود. شمارى از عالمان خود را مرجع فتوا قرار مىدهند و مىگويند: مسائل را از ما بپرسيد، در حالى كه شايد يك حرف آنها هم درست نباشد، و خداوند متكلفان را دوست نمى دارد؛ اينان در طبقه ششم جهنم جاى خواهند گرفت. گروهى از عالمان علم را مايه نخوت و اظهار خرد قرار مىدهند؛ اينان در طبقه هفتم جهنم جاى خواهند داشت.»

غزالى مىگويد:

عذاب عالم بر اثر گناهش بدين سبب چند برابر مىشود كه وى از روى آگاهى مرتكب آن گناهان شده است. از اين رو خداوند متعال فرموده است: «ان المنافقين فى الدرك الاسفل من النار» (353)، چه منافقان پس از علم و آگاهى راه انكار را بر گزيدند. يهود بدتر از انصار شمرده شده اند با اين كه آنها براى خود فرزند قائل نشدند، و او را يكى از سه اقنوم قرار ندادند، ليك آنها با اين كه نسبت به پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم شناخت و معرفت داشتند نبوت او را انكار كردند، خداوند متعال فرموده است: «يعرفونه كما يعرفون ابناعهم» (354) و نيز: «فلما جاء هم ما عرفوا كفروا به» (355) و در داستان بلعم بن باعور است: «واتل عليهم نباء الذى آتيناه آياتنا فانسلخ منها» (356) تا آن جا كه فرموده است: فمثله كمثل الكلب ان تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث» (357) و اين آيه درباره عالم فاجر است، چه به بلعم از سوى خداوند كتاب به او داده شده بود، ليكن او دل به شهوات بست؛ از اين رو خداوند او را به سگ تشبيه كرده است، كه خواه به او حكمت داده شود يا داده نشود وى تشنه شهوات است.

عيسى بن مريم عليه السلام فرموده است: «عالم بد مانند صخره اى ست كه در دهانه جوى قرار داشته باشد، نه خود آب مىآشامد، و نه مىگذارد آب به كشتزار برسد، و نيز مانند كاريز مستراح است كه بيرون آن اندود از گچ و در درون آن انبوه كثافت است، و هم مانند گورستان است كه ظاهر آن آباد، و باطن آن پر از استخوان مردگان مىباشد.» اين اخبار و آثار روشنگر اين است كه عالمى كه شيفته دنياست از جاهل پست تر و عذابش از او سخت تر است، و عالمانى كه رستگار و مقربند همان علماى آخرتند.»

/ 22