فصل: علم احوال دل - کتاب علم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کتاب علم - نسخه متنی

سیدمحمد صادق عارف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل: علم احوال دل

غزالى مىگويد:

«و اما قسم دوم علم معامله است، و آن علم احوال دل است، آنچه از اين حالات خوب و پسنديده مىباشد، عبارت است از صبر، شكر، خوف، رجا، رضا، زهد، پرهيزگارى، قناعت، سخاوت، شناخت منت خداوند بر بندگان در همه احوال، احسان، خوش گمانى، خوشخويى، خوشرفتارى، راستگويى، اخلاص شناختن اين صفات و حدود و اسباب تحصيل آنها و ثمرات و نشانه هاى آنها و درمان آنچه از اين صفات به ضعف گراييده تا قوى شود، و آنچه زايل شده باز گردد همه از علم آخرت است.

اما حالات نكوهيده دل عبارت است از: ترس از فقر، خشم بر مقدرات، غل و غش، كينه، حسد، ناپاكى و دغلكارى، بلند پروازى، ستايش خواهى، دوست داشتن عمر دراز براى كافرانى در دنيا، كبر و ريا، خشم و غرور، عداوت و بغض، طمع، بخل، رغبت و سركشى، سرمستى و ناسپاسى، بزرگداشت توانگران و خوار داشتن مستمندان، فخر فروشى و خود پسندى، همچشمى كردن، نازيدن، گردنكشى در برابر حق، به كارهاى بيهوده پرداختن، پرحرفى، لاف زدن، خودنمايى، چاپلوسى، خودبينى، غفلت از عيوب خود و به معايب ديگران پرداختن، بى غم بودن، پروا نداشتن، شدت انتقامگيرى براى خويش چون اهانتى به او رسد و بى تفاوتى به هنگامى كه حق مورد اهانت قرار گيرد، دوستى ظاهر ضمن دشمنى باطنى، ايمنى از مكر خدا كه آنچه داده است بازنستاند، تكيه بر طاعت، مكر، خيانت و فريب، آرزوى دراز داشتن، سخت دلى و درشتخويى، به دنيا شاد بودن و بر زوال آن افسوس خوردن، انس با مخلوق و بيم از جدايى آنان، جفاكارى و سبكسرى و شتابزدگى، بى شرمى و بى رحمى.

اين صفات دل و امثال آنها منشاء گناهان و ريشه همه اعمالى است كه در شرع از آنها منع شده است، و اضداد آنها كه اخلاق پسنديده به شمار مىآيند سرچشمه طاعات و عبادات مىباشد. بنابراين دانستن حدود اين امور و حقيقت و اسباب و نتايج و علاج آنها همان علم آخرت است، و به فتواى دانشمندان اين علم، دانستن آن واجب عينى است و كسى كه از اداى اين واجب روى گرداند، به حكم قدرت ملك الملوك در آخرت هلاك مىشود، همچنان كه اعراض كننده از اعمال ظاهرى به فتواى فقيهان دنيا، توسط شمشير شاهان آن دستخوش نابودى مىگردد. پس نظر فقيهان در واجبات دينى نسبت به اصلاح امور دنياست و اين وجوب عينى در رابطه با اصلاح آخرت است.

اگر درباره يكى از اين معانى از فقيهى پرسش مىشود، مثلا از اخلاص يا توكل يا سبب اجتناب از ريا بپرسند در مىماند، با اين كه دانستن آنها واجب عينى است و اهمال در آن موجب هلاكت در آخرت است، و اگر از او در خصوص لعان، ظهار و سبق و رمايه بپرسند در باب تعاريف و نكات فرعى آنها به اندازه چند جلد كتاب مطلب عرضه مىدارد كه تا پايان روزگار به آنها نيازى پيدا نمى شود، و اگر احيانا احتياجى به يكى از آن فروع حاصل شود، شهر از كسى رفع آن نياز كند، و زحمت آن را بر خود هموار سازد خالى نيست، اما فقيه در شب و روز پيوسته براى ياد گرفتن و ياد دادن آنها رنج مىبرد، و از آنچه براى دين خودش مهم است غافل است، و هنگامى كه به او مراجعه و مطلب از او پرسيده مىشود، مىگويد: به كار فقه پرداخته ام زيرا اين دانش دين است و واجب كفايى است و امر را بر خود و آنانى كه اين علم را از او فرا مىگيرند مشتبه مىكند. ليكن زير كان مىدانند كه اگر غرض او اجراى امر مربوط به واجبات كفايى است لازم است واجب عينى را بر آن مقدم بدارد بلكه واجبات كفايى بسيارى است كه بر آن مقدم است، دريغا كه بر اثر فريب و تزوير عالمان بد علم دين كهنه و مندرس شده است. ما به خداوند التجا مىجوييم كه ما را از اين فريبكاريهايى كه باعث خشم پروردگار و خرسندى شيطان است پناه دهد. عالمان ظاهرى كه اهل ورع و پرهيزند به برترى عالمان باطن و ارباب قلوب اقرار دارند. گفته شده است: علماى ظاهر زيور زمين و كشورند. و علماى باطن زينت آسمان و جهان ملكوت مىباشند.»

مى گويم:

در مصباح الشريعه از امام صادق عليه السلام (210) روايت شده كه فرموده است: «علم اساس هر حالت عالى و منتهاى هر پايگاه رفيع است»، از اين رو پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده است: «دانش بر هر مسلمانى واجب است» و مراد علم پرهيزگارى و يقين است.

حضرت على عليه السلام فرموده است: «علم را بجوييد هر چند در چين باشد.» و اين دانش خود شناسى است كه مايه خداشناسى مىباشد.

پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده است: «كسى كه خود را شناخت خدا را شناخته است.»

سپس بر توست دانشى را كه صحت هر عمل و طاعت و عبادت تنها وابسته به آن است فراگيرى، و آن اخلاص مىباشد.

پيامبر فرموده است: «از دانشى كه سودى ندارد به خدا پناه مىبريم» و اين دانشى است كه مانع اخلاص در عمل است. و بايد دانست كه دانش اندك نيازمند عمل بسيار است، زيرا فرا گرفتن يك ساعت علم انسان را ملزم مىكند كه آن را در تمام دوران عمر خود به كار برد.

عيسى عليه السلام فرموده است: «سنگى را ديدم كه بر آن نوشته شده بود، مرا برگردان، من آن را بر گردانيدم، ديدم بر آن نوشته شده است كسى كه به آنچه مىداند عمل نمى كند طلب دانش براى او شوم است، و آنچه را فرا گرفته نيز از او پذيرفته است.»

و نيز از آن حضرت است: «ترس از خدا ميزان علم است، و علم شعاع معرفت و قلب ايمان است، و هر كس ترس از خدا ندارد عالم نيست هر چند در راه حل مشكلات علمى مويش را سپيد كرده باشد.» خداوند متعال فرموده است: «انما يخشى الله من عباده العلماء(211)» آفت علم هشت چيز است: طمع، بخل، ريا، تعصب، ستايش خواهى، تلاش در راه چيزى كه به حقيقت آن نرسيده اند، عبارت پردازى، بى شرمى از خداوند، نازيدن به آنچه مىداند و به كار نبستن آنها.

همچنين عيسى بن مريم عليه السلام فرموده است: «بدبخت ترين مردم كسى است كه از حيث دانش نزد مردم معروف و از نظر عمل مجهول باشد.»

پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده است: «نزد هر دعوتگو مدعى ننشينيد كه او شما را از يقين به شك، از اخلاص به ريا، از فروتنى به كبر، از خير خواهى به دشمنى، از زهد به رغبت مىخواند، بلكه به دانشمندى تقرب جوييد كه شما را از كبر به فروتنى، از ريا به اخلاص، از شك به يقين، از رغبت به زهد و از دشمنى به خيرخواهى دعوت مىكند، و تنها كسى شايستگى موعظه و ارشاد مردم را دارد كه براستى از اين آفات بيمناك، و بر معايب سخن آگاه باشد، و درست را از نادرست بشناسد، و علل بروز خواطر، و فتنه هاى نفس و هوسهاى آن را بداند.

امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام فرموده است: «مانند پزشك مهربان و دلسوزى باش كه دارو را در جايى كه سودمند باشد مىدهد.»

/ 22