هر شب و صبح گريه برحسين عليه السلام - کرامات الحسینیة علیه السلام معجزات سید الشهداء علیه السلام بعد از شهادت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کرامات الحسینیة علیه السلام معجزات سید الشهداء علیه السلام بعد از شهادت - نسخه متنی

علی میرخلف زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هر شب و صبح گريه برحسين عليه السلام

حضرت آية اللّه آقا سيد حسن ابطحى فرمود: يكى از دوستان من فرمود من از وليّى از اولياء خدا شنيده بودم كه هركس هر صبح و شام بر مصائب حضرت سيدالشهداء عليه السلام گريه كند و اين كار را لااقل يكسال ادامه دهد به محضر مبارك حضرت بقية اللّه روحى فداه مشرف ميگردد من اين كار را براى آنكه به آن حضرت اقتداء كرده باشم، زيرا معروف است كه خود حضرت در زيارت ناحيه مقدسه فرموده: اى جدّ بزگوار براى تو هر صبح و شام گريه مىكنم.

و به خاطر آنكه ثوابهاى زيادى براى گريه كردن بر حضرت ابى عبداللّه الحسين عليه السلام وعده داده شده و بالاخره به خاطر آنكه شايد موّفق به زيارت آن حضرت گردم يك سال ادامه دادم.

در اين مدّت روح انعطاف پذير عجيبى پيداكرده بودم، رقّت قلب كه از علائم انسانيّت است در من ايجاد شده بود و بالاخره يك روز كه طبق معمول همه روزه ام كتاب مقتل را باز كرده بودم و مشغول مطالعه مصائب آن حضرت بودم و خود را مهيّا براى گريه كردن ميكردم، ديدم قبل از من صداى گريه از اطرافم آهسته آهسته بلند مىشود، اول گمان كردم كه در آن نزديكى جمعى دور يكديگر جمع شده اند و برچيزى گريه مىكنند، ولى با كمال تعجّب اين چنين نبود، يعنى كسى در آن نزديكى وجود نداشت كه صداى گريه اش تا اين حد سريع به گوش من برسد به هر حال مشغول كار خودم شدم و كم كم اشكى از گوشه هاى چشمم سرازير شد، يادم هست كه آن روز روضه حضرت على اصغر عليه السلام را ميخواندم و بر مصائب آن طفل شير خوار گريه مىكردم، صداى گريه اى كه در اطرافم بود با شدّت گريه من شدّت ميگرفت، كم كم خودم را مثل آنكه در مجلس روضه پرجمعيّت و با حالى قرار گرفته باشم حس مىكردم.

حال نمى دانم در و ديوار بامن گريه مىكردند، ياملائكه آسمان در آن خانه جمع شده بودند و زمزمه داشتند، يا آنكه مؤمنين از جنّ بامن هماهنگى مىكردند، هرچه بودمن خوشحال بودم كه امروز تنها نيستم، مدتى اين وضع به طول انجاميد كم كم صداهاى گريه و شيون تمام شد و سپس مجلس معطّر و منّور به تجليّات حضرت بقيّة اللّه عليه السلام گرديد و فيوضات فوق العاده اى نصيبم شد كه از نقلش معذورم. اينجا من هرچه اصرار كردم كه مختصرى از خصوصيّات آن تشرف را نقل كند، حاضر نشد و من هم كه همين مقدار از قصه را در اينجا نقل كردم براى اين كه به عاشقان حضرت بقية اللّه روحى فداه بگويم گريه بر سيّد الشّهدا عليه السلام آن هم صبح و شام فوائد بسيارى دارد و اگر كسى بخواهد به فيض عظمى ملاقات آن حضرت موفق شود مىتواند به اين وسيله متوسل گردد.(42)




  • بيا اى دوست تا باهم بسوزيم
    من و تو سوگوار يك عزيزيم
    بيا چون شمع و چون پروانه باشيم
    بيا بامحرمان دمساز گرديم
    چو مىخواهى در آن عالم نسوزى
    همان بهتردر اين عالم بسوزيم



  • چو شمع محفل ماتم بسوزيم
    بياتا هردو در يك غم بسوزيم
    به گردهم براى هم بسوزيم
    چرا از طعن نامحرم بسوزيم
    همان بهتردر اين عالم بسوزيم
    همان بهتردر اين عالم بسوزيم



/ 54