زِنا گرچه مانند لواط عمل از غير مجراى كشت و تناسل نيست، و بهمين جهت عقوبتش از حدّ لواط پائينتر است، ولى معذلك بواسطه ملاحظه حفظ نسب و اولاد، و به دنباله آن حسّ غيرتى را كه خداوند به مردان براى ناموس خود داده است داراى قبح فطرى است، و در همه شرايع حرام بوده؛ بلكه در ميان مردم همجيّت و بيابانى قبل از تشريع، و بلكه نزد مادّيّون و طبيعيّون كه منكر خدا هستند و انكار وحى و نبوّت و شرايع را مينمايند، امرى شنيع و قبيح به حساب ميآيد.وَ لاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَـحِشَةً وَ سَآءَ سَبِيلاً. (301)«و به زنا كردن نزديك مشويد؛ زيرا كه اين عمل، بسيار زشت و ناپسند و راه بدى است.»زشتى اين كار به حدّى است كه خداوند در قرآن در رديف قتل نفس محرّمه به شمار آورده است:وَ لاَ يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لاَ يَزْنُونَ. (302)«و بندگان خداوند رحمن (عبادالرّحمن) كسانى هستند كه كسى را كه خدا خون او را حرام نموده است نميكشند، مگر از راه حقّ كه كشتن او را جائز نموده باشد؛ و ديگر آنكه زنا نميكنند.»و مانند شرك به خداوند و دزدى كه رسول الله از زنان در اواخر زمان هجرت، به شرط خوددارى از اين اعمال بيعت ميگرفت و اسلامشان را با اين شرائط ميپذيرفت، زنا هم در همين رديف آمده است:يَـأَيُّهَا النَّبِى إِذَا جَآءَكَ الْمُؤْمِنَـتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَن لاَّ يُشْرِكْنَ بِاللَهِ شَيْـًا وَ لاَ يَسْرِقْنَ وَ لاَ يَزْنِينَ وَ لاَ يَقْتُلْنَ أَوْلَـدَهُنَّ وَ لاَ يَأْتِينَ بِبُهْتَـنٍ يَفْتَرِينَهُو بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لاَ يَعْصِينَكَ فِى مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَهَ إِنَّ اللَهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ. (303)«اى پيغمبر! در وقتيكه زنان مؤمنه به سوى تو آيند، براى آنكه با تو بيعت كنند، بر اينكه بهيچوجه و در هيچ چيزى براى خداوند شريك قرار ندهند، و دزدى ننمايند، و زنا نكنند، و اولاد خودشان را نكشند، و بچّه اى را كه از ديگرى آبستن شده اند و زائيده اند به شوهر فعلى خود نسبت ندهند، و در هر امر نيك و پسنديدهاى كه تو بديشان امر نمودى معصيتت را بجا نياورند؛ در اينصورت با آنان بيعت كن، و از خداوند برايشان غفران و آمرزش را بطلب؛ زيرا كه خداوند آمرزنده و مهربان است.»و همچنين زشتى و وقاحت اينكار به حدّى است كه در بسيارى از آيات قرآن از آن به عمل فاحشه و فحشاء تعبير شده است. درباره حضرت يوسف كه به زندان رفت و حاضر براى زنا با زُلَيخا زن عزيز مصر نشد ميگويد:كَذَ'لِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَآءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ. (304)«اينچنين است اى پيامبر! ما اراده نموديم تا زشتى و پليدى گناه را از او دور گردانيم؛ بدرستيكه او از بندگان وارسته ما ميباشد.»وَ الَّــتِى يَأْتِينَ الْفَـحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِّنكُمْ.(305)«و آن زنانى از شما كه كار فاحشه انجام ميدهند (زنا مينمايند)، بر كار ايشان بايد چهار گواه از خود بياوريد.»وَ إِذَا فَعَلُوا فَـحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَآ ءَابَآءَنَا وَ اللَهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَآءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ.(306)«و چون مشركين فاحشه اى را انجام دهند (زنا كنند) ميگويند: ما پدران خود را بر اين عمل يافتيم كه انجام ميدادند؛ و خداوند ما را به اينكار امر نموده است. بگو: تحقيقاً خداوند امر به فحشاء و زنا نميكند؛ آيا شما بدون علم و يقين نسبت دروغ به خدا ميدهيد؟! و از زبان او سخن ناروا حكايت مينمائيد؟!»در اينجا ميبينيم: مشركين عرب عمل زنا را به خدا نسبت ميداده اند؛ شايد معناى آن همان اراده سنّت تكوين باشد كه خداوند آن را ردّ نموده و ميگويد: هيچگاه عمل زشت و فاحشه و زنا عمل فطرى و سنّت الهى نخواهد بود.