پاسخ: دروغ، عبارت است از خبر دادن از چيزى كه مخالف واقع باشد بدون نصب قرينهاى كه: اين خبر مخالف واقع است. مثلاً كسى بگويد: زيد آمد در جائى كه نيامده باشد، و يا زيد نيامد در جائى كه آمده باشد.مَجاز عبارت است از استعمال لفظ در خلاف معناى مفهوم و متعارف در عرف، با نصب قرينهاى كه: اين خلاف استعمال به جهتى از جهات بوده است. مثلاً كسى بگويد: شيرى ديدم كه مشغول تيراندازى بود، و منظورش از لفظ شير، شير درنده و حيوان بيابانى نباشد؛ بلكه مرد شجاع بوده باشد كه از او به سبب شَجاعتش تعبير به شير كرده است؛ و قرينهاى هم در گفتار خود براى اين استعمال ذكر كرده است و آن عنوان تيرانداختن است. چون معلوم است كه شير بيابانى تيراندازى نمينمايد؛ مرد شجاعست كه تيرانداز است.اينگونه استعمال بسيار صحيح است. بلكه از جهت بلاغت و رسانيدن معنى و مراد متكلّم بليغتر است، كه بواسطة علاقهاى كه ميان معناى متعارف و معناى فعلى استعمالى موجود است لفظ را در معناى ثانوى استعمال كنند.اينگونه استعمال را استعمال مجازى گويند. و علاقه و وجه ارتباط ميان دو معنى بسيار است؛ مانند علاقة إشراف، و علاقة تشبيه، و علاقة استلزام، و سائر انواع علاقه ها كه در بعضى از كتب بيان به بيست و پنج عدد رسانيده اند.(137) و بعضى معتقدند كه علاقه ها غير محصور است؛ و ملاك آن انتخاب و اختيار متكلّم است كه بر اساس ذوق عرفى خود، لفظى را كه از جهت وضع لغوى و يا وضع نَقْلى داراى معناى خاصّى است، در معناى مغاير آن (با وجود حفظ اين رابطه و با نصب قرينه بر اين استعمال) استعمال ميكند.استعمال لفظ مجازى اختصاص به لغت عرب ندارد؛ در تمام زبانها هست. غايةالامر در ألسنهاى كه دائرة لغت و اشتقاق و فصاحت و بلاغتش همچون عرب قويتر است، بيشتر است.هيچيك از زبانهاى دنيا از جهت گسترش لغت و مصادر اشتقاق، و از جهت لطف قريحة سخن، و فصاحت تامّ و بلاغت كامل، و انواع شعر بالبداهه سرودن، و معانى بسيار و مطالب فراوان و نكات دقيق را با عبارت موجَز و مختصرى بيان كردن، به قدرت لسان عرب نيست.ريشه و اصل زبانهاى پيشرفتة دنيا به دو اصل بر ميگردد: عربى و لاتين. و عربى از لاتين خيلى محكمتر و استوارتر است.آوردن مراد و مقصود واحد را به جهت رعايت دقيق نكات ادبى، بصورت الفاظ مختلف از حقائق و مجازات و تمثيلات و تشبيهات و استعارات، دليل بر كمال و قوّت زبان است، كه: إنَّ مِنَ الْبَيانِ لَسِحْرًا «بعضى از انواع سخن چنان در افادة معنى و تسخير افهام مخاطبان، با فنون بلاغت و استعمال مجازات و انواع استعارات مؤثّر است كه ميتوان آنها را از اقسام سِحر ناميد» دلالت بر اين نكته دارد.قرآن كريم: كلام معجز الهى كه تا روز قيامت معجزة باقية رسول الله است، به زبان عرب يعنى اكمل و اتمّ و اوسع و ابلغ زبانها آمده است، كه با نكات عجيب و دقيق، و مجازات و استعاراتى كه در آن هست، پيشواى كاروان بشريّت باشد.گسترش زبان و ادبيّات و استعمال مجازات و استعارات گوناگون(138) موجب اتّساع فهم و گسترش ذهن و هوش و ذكاوت بيشتر ميشود. ذكاء و تيز فهمى و سرعت انتقالى كه در عربهاى بيابانى و چادرنشين (مُعَيْديها) ديده ميشود، كه در صحراهاى خشك و سوزان زيست مينموده اند، در راقيترين ملل متمدّن و شهرنشينهاى ديگر ديده نشده است. تاريخ عرب شاهد گفتار ماست.و اين نيست مگر به جهت گسترش زبان كه بوميهاى عرب بهتر از شهريها ميدانستند. فلهذا بعد از پيدايش اسلام و مخالطة اقوام و ملّتهاى غير عربى كه در اثر فتوحات مسلمين خواه ناخواه راهشان به جزيرة العرب باز شد، و از جمله عَجَميها و نَبْطيها مخالطه بيشتر داشتند و بيم آن ميرفت كه آن اصول و ريشة لغات ضايع شود، خلفاى بنياُميّه و بنيعبّاس جماعاتى را مأمور ميكرده اند كه: به چادرنشينان و عربهاى بَدَوى و بيابانى و صحرانشين پيوسته سر ميزدند، و اصول لغات و علاقات مجازيّه و كنائيّه و استعاريّه را از آنها اخذ مينمودند. و در تدوين علم نحو، پس از بيان اصول آن توسّط حضرت مولى الموحّدين اميرالمؤمنين عليه السّلام به أبوالاسود دُؤَلى، أمثال خليل و سيبَوَيه و يعقوب بن سِكّيت، در اين باره كتابها نوشتند.كتاب «العَين» خليل از معتبرترين لغات است كه تا امروز مورد استفادة عموم است.«الكِتاب» سيبويه از نفيسترين كتب است كه تا امروز به آن پاكيزگى و جامعيّت نيامده است.گرچه بعداً كتب بسيارى نوشته شد، و بعضى از آنها همانند «مِصباحُالمنير»، و «صَحاحُ اللُغَة» و «لِسانُ الْعَرَب» إنصافاً تحقيقيتر، و به واقع نزديكتر، و بيشتر مورد وثوق و اطمينان هستند، ولى معذلك «الكتاب» سيبويه و كتاب «العَين» خليل، مقام صدريّت بر همة كتب را حائز ميباشند.بارى، آوردن مقصود و مرام به لفظ مجاز از بهترين انواع مكالمه در محاورات است. فلهذا گفته اند: كَلامُ الْبُلَغآءِ مَشْحونَةٌ بِالْمَجازات «گفتار مردم بليغ، سرشار است از استعمال كلمات مجازي».