وصيّت من به چپ گرايان مثل كمونيستها و چريكهاى فدايى خلق و ديگر گروهها(ى) متمايل به چپ آن است كه شماها بدون بررسى صحيح از مكتبها و مكتب اسلام نزد كسانى كه از مكتبها و خصوص اسلام اطلاع صحيح دارند با چه انگيزه خودتان را راضى كرديد به مكتبى كه امروز در دنيا شكست خورده رو آوريد و چه شده كه دل خود را به چند ايسم كه محتواى آنها پيش اهل تحقيق پوچ است خوش كرده ايد و شما را چه انگيزه وادار كرده كه مىخواهيد كشور خود را به دامن شوروى يا چين بكشيد و با ملّت خود به اسم توده دوستى به جنگ برخاسته يا به توطئه هايى براى نفع اجنبى به ضد كشور خود و توده هاى ستمديده دست زديد؟ شما مىبينيد كه از اول پيدايش كمونيسم مدعيان آن ديكتاتورترين و قدرت طلب و انحصارطلب ترين حكومتهاى جهان بوده و هستند. چه ملتهايى زير دست و پاى شوروى مدّعى طرفدار توده ها خُرد شدند و از هستى ساقط گرديدند. ملت روسيه، مسلمانان و غير مسلمانان، تاكنون در زير فشار ديكتاتورى حزب كمونيست دست و پا مىزنند و از هرگونه آزادى محروم و در اختناق بالاتر از اختناقهاى ديكتاتورهاى جهان به سر مىبرند. استالين، كه يكى از چهره هاى به اصطلاح درخشان حزب بود، ورود و خروجش را و تشريفات آن و اشرافيت او را ديديم. اكنون كه شما فريب خوردگان در عشق آن رژيم جان مىدهيد مردم مظلوم شوروى و ديگر اقمار او چون افغانستان از ستمگريهاى آنان جان مىسپارند و آنگاه شما كه مدّعى طرفدارى از خلق هستيد بر اين خلق محروم در هرجا كه دستتان رسيده چه جناياتى انجام داديد و با اهالى شريف آمل كه آنان را به غلط طرفدار پروپا قرص خود معرفى مىكرديد و عده بسيارى را به فريب به جنگ مردم و دولت فرستاديد و به كشتن داديد. چه جنايتها كه نكرديد. و شما طرفدار خلق محروم مىخواهيد خلق مظلوم و محروم ايران را به دست ديكتاتورى شوروى دهيد و چنين خيانتى را با سرپوش فدايى خلق و طرفدار محرومين در حال اجرأ هستيد، منتهى حزب توده و رفقاى آن با توطئه و زير ماسك طرفدارى از جمهورى اسلامى و ديگر گروهها با اسلحه و ترور و انفجار.من به شما احزاب و گروهها چه آنان كه به چپ گرايى معروف گرچه بعض شواهد و قرائن دلالت دارد كه اينان كمونيست آمريكايى هستند و چه آنان كه از غرب ارتزاق مىكنند و الهام مىگيرند و چه آنها كه با اسم خودمختارى و طرفدارى از كرد و بلوچ دست به اسلحه برده و مردم محروم كردستان و ديگر جاها را از هستى ساقط نموده و مانع از خدمتهاى فرهنگى و بهداشتى و اقتصادى و بازسازى دولت جمهورى در آن استانها مىشوند، مثل حزب دموكرات و كوموله وصيّت مىكنم كه به ملت بپيوندند و تاكنون تجربه كرده اند كه كارى جز بدبخت كردن اهالى آن مناطق نكرده اند و نمى توانند بكنند، پس مصلحت خود و ملت خود و مناطق خود آن است كه با دولت تشريك مساعى نموده و از ياغى گرى و خدمت به بيگانگان و خيانت به ميهن خود دست بردارند و به ساختن كشور بپردازند و مطمئن باشند كه اسلام براى آنان هم از قطب جنايتكار غرب و هم از قطب ديكتاتور شرق بهتر است و آرزوهاى انسانى خلق را بهتر انجام مىدهد.