پديدة گويشها و غلطهاي دستور زباني و تحليل آن،
با تأكيد بر آثار آنها بر زبانآموزي
چكيده
بررسيهاي زبانشناسي، از نخستين روز پيدايش به پديدة لهجه و اشتباهات گفتاري نزد تودههاي مردم و متخصصان پرداخته و از آنها براي بررسي جنبههاي مثبت و منفي اين پديدهها بهره برده است. بههمينگونه، بررسيهاي زبانشناسي در عربي، به روشن ساختن تفاوتها ميان واژههاي مفرد و تركيبها پرداخته تا از اشتباه و آميزش دلالتهاي آنها جلوگيري كند تا جايي كه لهجهها و زبانهاي گوناگون را مطالعه ميكند و فصيح را از غيرفصيح بازميشناسد، و نيز لهجههاي فصيح را با لهجههاي عاميانه مقايسه ميكند و ابزار شناخت در همة اينها، اندازة آميزش با غيرعربها بوده، و همة اين كارها براي خدمت به قرآن كريم و حديث شريف انجام گرفته است. زبانشناسي نو پديدة لهجه و اشتباهات گفتاري نزد زبانآموزان را به صورت تحليلي(analytical) بررسي ميكند، و بهرههاي فراواني از اين تحليل ميبرد تا جايي كه علم نوي جدا شده از زبانشناسي مقايسهاي (Comparative linguistics) به نام زبانشناسي تفاوتها (Contrastive linguistics) پديد آورده كه در درجة نخست به فراگيري و آموزش زبانها از راه بررسي اشتباهات زبانآموزان و تحليل علمي آنها با توجه به علل اين اشتباهات و تعداد و چگونگي آنها ميپردازد تا در پرتو آنها برنامههاي آموزشي و مواد درسي ويژهاي پديد آورد، و بههمينگونه، دانش ترجمه و نظريات و روشهاي آن را تكامل بخشد كه يكي از آنها همان نظرية توحيدي ما استUnithetical linguistics) ) كه در كتاب علماللغة التوحيدي از آن سخن گفته، و در پرتو چند مقالة ديگر از جمله همين مقالة مختصر، آنها را متبلور ساختهايم. پيش از بررسي پديدهشناسي(Phenomenal) اين مسأله چه منفي و چه مثبت كه گويشها و اشتباهات و تفاوتهاي زباني در هر جامعهاي بر جا ميگذارد؛ به ويژه در جامعة عربي كه به بركت اسلام در وضعي قرار گرفت كه با ملتها نوشتة دكتر محمدعلي الحسيني1 ترجمه عباسعلي براتي و زبانها و آداب و رسوم ديگر آميخته شد، و در قرون نخستين تاريخ اسلام، آغوش خود را براي فرهنگها و تمدنهاي گوناگون گشود، ناگزيريم پيش از هر چيز معناهاي مختلف «گويش» و دلالتهاي گوناگون آن را از كتابهاي لغت و واژهنگاري عمومي عربي به دست آوريم. «گويش» (لحن) به چند معنا به كار رفته است: أ. آهنگ و موسيقي و ريتم؛ ب. پنهانكاري و گفتوگوي رمزي به گونهاي كه مخاطب، معنا را دريابد؛ ولي ديگران به مقصود پي نبرند؛ ج. اشتباه در دستور زبان؛ د. گويش ويژة (اقوام)؛ ه'. هوشمندي؛ و. معناي سخن و مضمون آن «و لتعرفنهم في لحنالقول».2 قابل توجه اينكه معناهاي گوناگون واژة «لحن» همه در يك چيز مشتركند و آن «منحرفساختن چيزي از مسير اصلي آن است».3 پديدة «لحن» غلطهاي دستوري از قرنهاي نخستين در جامعة عربي و اسلامي گسترش يافت و هر چه اقوام غيرعرب، بيشتر اسلام ميپذيرفتند و با عربها بيشتر آميزش ميكردند، اين پديده نيز افزايش مييافت. چيزي كه عرب را ناگزير به رويارويي با اين پديده كرد، اصرار فراوان آنان بر حفظ قرآن كريم از تحريف در خواندن و نوشتن و دريافت و برداشت از آن بود «داني» در مقدمة كتاب نقطةالمصاحف مينويسد: بدان كه خداوند، با توفيق خويش يارت باد. آنچه كه پشينيان را وادار كرد، قرآنها را نقطهگذاري كنند... اين بود كه ديدند مردم زمان ايشان با اينكه به روزگار فصاحت و اهل فصاحت نزديكند، زبان را به درستي فرا نگرفتهاند، و لهجهها و تلفظهاي گوناگوني دارند، و در گفتار عربي، سليقههاي مختلفي به كار ميبرند و حتي گفتار ناسره به انسانهاي فرهيخته و غيرفرهيخته گسترش يافته است. و خواستند تا با اين كار، به نقطهگذاري كه اصل حروف بود، بازگردند، و آن را به شكل اصلي بازگردانند تا هر گونه شك و ابهامي در تشخيص كلمات برطرف شود و اِعراب درست كلمات شناخته شود و بناي حقيقي الفاظ و واژهها روشن گردد.4 همچنين به اين نكته اشاره شده است كه امام علي7 پيشگام اصلاح كژيها در گويش عربي بوده، و در جايگاه زبانشناس اصلاحگر، دربارة آن موضع گرفته است. آن حضرت براي تحقيق هدف خويش، قواعد عمومي زبان را تعيين فرمود و كلمه را به دسته تقسيم كرد: اسم و فعل و حرف كه در همة زبانها وجود دارد؛ سپس هر كدام از اين گروهها را تعريف، و براي آن، مفهوم منطقي كلي بيان كرد، و به ابيالأسود ذئلي امر فرمود تا راهنمايي نخستين او را تكميل كند، و فرمود: «به همين شيوه ادامه بده». شيوة ابوالأسود بر نقطهگذاري بر روي حروف و اعرابگذاري و تنوين دادن به اواخر واژهها مبتني بود، و نه چيز ديگر. يك قرن پس از وي، خليل بن احمد فراهيدي، علامتهاي ديگري را مانند نشانههاي همزه و تشديد و رَوم و اشمام را پديد آورد و آنها راافزايش داد... و مردم به پيروي از اين دو نفر ادامه دادند، و اين نشانهها در همة كشورها رواج يافت و مردم در هر زمان بدان عمل ميكردند.5 توجيه پديدة انحرافهاي گفتاري را ديگر نحويان و زبانشناسان ادامه دادند، و بهويژه آنها كه به قرائتهاي گوناگون قرآن توجه داشتند، مانند كسائي (د. 192 ق) پيشواي مكتب كوفه و يكي از هفت تن قاريان مشهور قرآن، كتابي تأليف كرد و آن را چنين ناميد: آنچه مردم عادي به اشتباه تلفظ ميكنند. اين كتاب در سال 1385 قمري در قاهره چاپ، و در مجموعهاي به نام ثلاث رسائل گنجانده شد كه يكي از آنها، رسالة كسائي است. كساني مانند فَرأ (د. 207 ق) كه شاگرد وي بود و ابوعبيدة معمر بن شني، اهل بصره (د. 207 ق) و ديگران، نامآوران مكتب بصره و كوفه، اين راه را ادامه دادند. اين حركت در شرق و غرب جهان اسلام، رواج يافت تا اينكه از مردم مغرب و اندلس، ابوبكر اشبيلي (د. 379 ق) نيز رسالهاي در اين زمينه نگاشت. دانشمندان و سرشناساني چون ابوهلال عسكري (د. 390 ق) و ابن جني (د. 392 ق)، دربارة خطاهاي دستور زباني خواص نيز به نگارش پرداختند و دومي كتاب الفرق بين الخاص و العام را نوشت، و كار به جايي كشيد كه در شكار خطاهاي دستوري خواص به مبالغه پرداختند و ابوزيد بصري، كتابي به نام النحو و من يلحن من النحويين6 را تأليف كرد. حريري (د. 1054 م) كتاب درةالغواص في اوهام الخواص را نگاشت و پس از وي، ابنمنظور (د. 711 ق) لغتشناس نامدار، آن را پيرايش كرد و به شكل واژهنامهاي درآورد و آن را تهذيب الخواص من درةالغواص7 ناميد، و اين روش تا روزگار ما ادامه يافت و استاد ما مرحوم دكتر مصطفي جواد، كتابي را به نام قل و لا تفعل نوشت كه رشته درسهايي كوتاه در تلويزيون عراق بود و به گوش عام و خاص خوش آمده بود. حريري كتاب خود را به نام الدرة با نگاهي انتقادي آغاز ميكند و ميگويد: ديدهام كه بسياري از كساني كه بر ستيغ پستها بالا رفتهاند و نشان ادب را بر خود دارند، در گفتار و سخن، همانند مردم عامي شدهاند، و رشتة سخن را از دست ميدهند و قلمهاي آنان به لغزش ميافتد كه اگر كسي به آنها پي ببرد و از آنان به يادگار بماند، از آن جايگاه بلند فرو ميافتد. و آن نشان و زيور، آسيب ميبيند و همين، مرا واداشت كه از بزرگواري و نام نيك آنان دفاع كنم تا جايي كه شبههها را از آنان بزدايم و اشتباهات آنان را روشن كنم... و اين كتاب را نوشتم تا بينش و يادآوري براي همة كساني باشد كه ميخواهند به ياد آورند، و آن را درةالغواص في اوهام الخواص ناميدم، و در هر بخشي، برگزيدة مطالب، و نكتههاي ناياب در هيچ كتابي را در آنها آوردهام و از آن گذشته، در هر جايي سخنان كمياب، داستانهاي بيجا و مناسب را زيور آن ساختهام.8 وي نمونههايي از اين گونه پديدههاي انحرافي و خطاهاي دستوري را از سخنان و نوشتارهاي آنان ميآورد و ميگويد: يكي از پندارهاي آشكار و اشتباهات روشن آنها اين است كه ميگويند: «قدم سائر الحاج» (همة حاجيان آمدند) و «استوفي سائر الخراج» (همة مالياتها وصول شد) و كلمة «سائر» را به معناي همه به كار ميبرند؛ در حالي كه در سخن عرب، سائر به معناي باقيمانده است؛ از همين رو بازماندة غذا در ظرف را «سؤر» ميگويند... و درست آن است كه براي هر چيز باقيماندهاي چه كم و چه زياد، به كار رود؛ زيرا همة زبانشناسان بر اين همه استاتند كه معناي حديث «اًذا شربتم فاسأروا» اين است كه (هنگام آشاميدن، در ظرف، اندكي باقي بگذاريد. ... دليل ديگر بر اينكه «سائر» به معناي باقي است، اينكه سيبويه اين شعر را شاهد آورده:
تري الثورفيها مدخل الضل رأسه
و سائره بادٍ اًلي الشمس أجمع
و سائره بادٍ اًلي الشمس أجمع
و سائره بادٍ اًلي الشمس أجمع
.1 عضو هيأتعلمي دانشگاه تربيت معلم تهران. O تاريخ دريافت: 20/4/81 O تاريخ تأييد: 21/5/81. .2 محمد (47): 30. .3 اميل يعقوب: معجمالخطأ و الصواب، ص 11 - 14. .4 داني، المحكم، ص 29؛ زبيدي: حكمةالاشراق، ص 81. .5 داني: المحكم، ص 31. .6 بنگريد م عطار، مقدمة صحاح، ص 34 - 35. .7 ما اين كتاب را به صورت متني تطبيقي در زمينة پيشگامي مسلمانان در بررسيهاي زبانشناسي تحقيق كرديم و به ويژه به آنچه كه امروز «زبانشناسي مقايسهاي با تحليل اشتباهات (error analgsis) گفته ميشود، پرداختهايم. .8 حريري: درةالخواص في اوهمام الخواص، ص 3 - 6. .9 قصص (28): 76. چيزي كه بر دوش كشيدن كليدهاي آن براي يك گروه از باربران نيز سنگين است. .10 ابن قتيبه: ادب الكاتب، ص 6 - 9. .11 حلبي: البحر العوام، ص 19؛ كسائي: ماتكن فيه العوام، ص 32. .12 كتاب تهذيب هنوز هم به صورت نسخة خطي در يكي از كتابخانههاي استانبول نگهداري ميشود. من آن را بهصورت متن لغوي كه نشان از پيشگامي مسلمانان در مطالعات زبانشناسي به ويژه تحليل اشتباهات دستوري و دستهبندي آنها دارد، تحقيق كردهام، و بهصورت پيوست تحقيقي رسالة دكتري خود از جامعه سنت آندروز - انگلستان در سال 1979،st. Andrews - univevsity - U .K. در آوردهام. .13 از مقدمة كتاب فروق اللغات، ص 4 و 5، چاپ 1408 ه'. .14 ر.ك: سيوبه: عالم الاصوات، تأليف دكتر ناصر. .15 همان. .16 همان. .17 به تازگي در زبان انگليسي، واژهنامههايي تأليف شده كه به اين تفاوتهاي زباني و واژههايي كه در آنها اشتباه ميشود، پرداخته است، از قبيل: A Concise Dictionary of Confusable, by phthian .18 از مقدمة چارلز فرايزcharles fries بر كتاب: : lado.1Linguistics across cultures P: .19 همان. .20 توجه كنيد به روابط توحيدي ميان هماننديsimilanty : و آساني easyness و دشواريdiffialty وlead يعني رهبري و رهبر. .21 ر.ك: كتاب همكار ما دكتر كشاورزي، به نامcontrastive an . .22 ر.ك: فصل 16 كتاب: George Yule the study of language چاپ 1988، براي اطلاع بيشتر از اين روشها همچنين ر.ك: كتابdiane larsen freeman به نامtechnienues and methods، چاپoxford . .23 رحمن (55): 1 - 4. .24 از مقدمةpit corder همان منبع، ص 3. .25 همان.