حج، كنگره قدرت و صلابت 2
مسأله جدا بودن ديانت از سياست و دين از دنيا و حصر و حبس دين در امور اخلاقى و عبادى از اروپا و غرب به شرق و عالم اسلام نيز وارد شد.در غرب و بطور كلى جوامع غير اسلامى بواسطه اينكه اديانى كه به آن متدين مى باشند يا از اصل بى اساس و غير متكى به وحى و مبانى توحيدى مى باشند يا علاوه بر آنكه بواسطه ظهور اسلام منسوخ شده اند دستخوش تحريف و تغيير، و آلوده به اوهام و خرافات و تعاليم غير معقول و مخالفت با فطرت و كمال و ترقى شده اند، جدا شدن دين از دنيا و حبس آن در كليسا و معابد يك ضرورت است، كه بالخصوص با تحولات عظيمى كه صنعت در زندگى بشر بوجود آورده است از آن گريز و گزيرى ندارند.اما در جوامع اسلامى مسأله بر اساس چنين واقعيّتى نبود چون وضع به عكس بود، لذا مسأله جدائى دين از سياست به صورت يك مسأله استعمارى تمام عيار در آمد و در رابطه مستقيم با منافع استعمار و برانداختن اسلام يعنى يگانه قوه شكست ناپذير ضد استكبار مطرح و ترويج گرديد.بارى اين اشتباه موجب شد كه نيرنگ دشمنان اسلام در بين مسليمن تا حدودى تأثير كند، و حكومتى را كه اسلام در بين پيروانش داشت ضعيف سازد، و دين را از دنيا جدا نمايد.حج چنان كه گفته شد عمل عبادى خالص است و انجام آن بدون قصد تقرب به آن يا قصد امتثال امر به آن به قصدهاى ديگر هر چند فى حد نفسه راجح باشد كافى نيست.در برنامه حج جنبه عبادى و پرستش خدا و دعا و سپاس و نيايش و حضور خاص در درگاه الهى و ابراز تعبد و تسليم امر و فرمان خدا بودن در نهايت كمال است و بقدرى در اين مراسم بنده عابد و ستايشگر و سپاسگزار از لذت عبادت و دعا و احساس قرب به خدا بهره مند مى شود كه توصيف آن امكان پذير نيست.مع ذلك حكمت هاى تربيتى و اخلاقى و رياضتى و تعليم گذشت از مال و شكيبائى و خويشتن دارى و تقويت اراده و تصميم نيز كه در حج وجود دارد، فوق تصور ما آدم ساز و پرواز دهنده روح و كمال بخش است.از جنبه حكمت اجتماعى نيز از يك سو حضور در آن اجتماع عظيم با تعهداتى كه هر كس بر حسب احرام و تكليف ديگر دارد افراد را به حسن سلوك، و برخورد نيك و رعايت آداب نسبت به ديگران و تواضع و خود را نديدن و چيزى نشمردن، رهنمون مى گردد.و از سوى ديگر ديدن آن جماعات بشرى كه از اطراف و اكناف جهان در آن مجمع بزرگ و مقدس و روحانى شركت كرده، و گستردگى جامعه اسلام و جهانى بودن اين دين عظيم را نشان مى دهند و هر مسلمانى را به حقوقى كه اين جماعات و شهروندان آنها به لحاظ اخوت اسلامى بر او دارند، و به مسؤوليتهائى كه در ارتباط با اين جمعيتها بر عهده دارد، و روابطى كه بايد با آنها داشته باشد متوجه مى كند و به او مى فهماند كه بايد با اين بشرهاى انبوه روابط برادرانه داشته باشد، و اگر از حال آنها بى اطلاع باشد حق برادرى اسلامى آنها را ادا نكرده است.از جنبه سياسى، بايد دانست وقتى مى گوئيم: حج يا اذان يا نماز جماعت يا احكام و شعائر ديگر جنبه سياسى دارد مقصود فقط اين نيست كه در مراسم حج از مكه مكرّمه يا عرفات يا مشعر الحرام و منى و غيرها پيرامون مسائل سياسى اسلام، دادن شعارهاى مناسب و تبادل نظر و اتخاذ تصميمات جمعى و ايراد سخنرانيها امكان پذير است زيرا بديهى است كه مسلمان متعهد بايد در اعلاء كلمه اسلام و ايجاد همفكرى و همكارى سياسى و اقتصادى و علمى بين مسلمين، جهت تحقق اهداف اسلام از هر فرصتى استفاده نمايند و همگان در بهره گيرى از محيط حج كه بزرگترين كنگره جهانى مسلمين است براى حل معضلات سياسى و اجتماعى و اقتصادى تمام جوامع مسلمين كه آزاد و مستقل و يا در بند مظالم ضد انسانى استعمار شرق و غربند تلاش نمايند و حوادثى را كه در جهان اسلام روى مى دهد پيگرى كرده و مواضع كلّى سياست اسلامى را در برابر همه جريانها مشخص سازند بديهى است تكاليف مسلمين خصوصاً علماء و زعماء و گويندگان و نويسندگان در ارتباط با اين امور و استفاده منطقى و معقول از برنامه هاى حج و اين اجتماع شكوهمند موحدين بسيار حساس و سنگين است.اين ابعاد و ارزشها همه متعالى و پويا و حركت بخش و مغتنم است امّا مقصود ما از اينكه مى گوئيم حج شعار و سياست است بالاتر از اينها است اين امور ابعاد جنبى و بركات غير مستقيم حج است كه آگاهى حجاج و رهبران مسلمانان هرچه بيشتر باشند بهره گيرى از آنها كاملتر و وسيعتر خواهد شد ما مى گوئيم حج بالذات و بنفسه آثار سياسى دارد و نفس برنامه هاى آن آگاهى بخش و پاسدار وحدت مسلمين و بيدار كننده وجدان انسان و شعور اسلامى است و مستقيماً با سياست ارتباط دارد اين اجتماع بزرگ ميليونى در يك موسم و موعد معين كه در آن مردم ملل گوناگون شركت مى نمايند با آن مراسمى كه انجام مى گيرد خودبخود شرك و كفر را مى كوبد و صداى اسلام را بلند و وحدت مسلمين و عظمت اسلام و نفوذ كلمه پيغمبر اكرم ـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ را به دنيا نشان مى دهد و وسعت قلمرو اسلام را در نظر خودى و بيگانه مجسم مى سازد و كفار و بيگانگان را در هراس و وحشت و بلكه مأيوس و نااميد مىنمايد دنيا روى ظاهر اين مراسم و آثار آن هم حساب مىكند و شكوه آن دلها را مىلرزاند و دشمنان را مرعوب مىسازد و خلاصه احكام حج علاوه بر اينكه متضمن حكمت هاى توحيدى و عرفانى و اجتماعى و مصالح فردى و انسان سازى است متضمن حكمت هاى بزرگ سياسى نيز هست كه هر چند بسيارى از آن غافل باشند برگزارى اين مراسم مستقيماً و خود بخود اين حكمت ها را در ابعاد و چشم اندازهاى مختلف محقق مى نمايد و در اينجا است كه نقش تلاش رهبران و نويسندگان و گويندگان ظاهر مى شود و چشم انداز تحقق اين حكمت ها را وسيع و وسيع تر مى نمايد.اين مراسم كه هر ساله بر پا مىشود عزّت و ويژگي هاى اسلام و دعوت آن را نو مىكند و زنده نگه مىدارد، و مسلمانان و قدرتهائى را كه در اختيار دارند به خودشان مىشناساند، و به اسلام بازگشت مىدهد، و آرزومند تجديد عظمت مسلمين و كسب افتخارات بيشتر مىنمايد.در دعاي قنوتهاى عيد فطر و قربان كه مى خوانيم:«اَسْئَلُكَ بِحَقِّ هذَا الْيَوْمِ الَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمينَ عيداً وَ لِمُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَخْراً وَ شَرَفاً وَ كِرامَةً وَ مَزيداً»1همين معانى درج است.عيد فطر، عيد قربان، حج، نماز جماعت، نماز عيد براى محمد ـ صلى الله عليه وآله وسلم ـذخيره و شرف و كرامت و زيادتى همه كرامتها و افتخارات و موفقيّتها است.(برگرفته از کتاب سفرنامه حج اثر حضرت آيت الله العظمي صافي)1 - وسائل الشيعه، ج3 ص131 مكتبه اسلامية.