سردار کابلي،حيدرقلي
متوفاي 1331 ش .ستاره خاور
خرم گلي که بشکفد از شاخسار علم
خوش سبزه اي که سرزند از جويبار علم
خوش سبزه اي که سرزند از جويبار علم
خوش سبزه اي که سرزند از جويبار علم
خاطرات
حيدرقلي کودک چهار ساله بود که استعار پير انگليس سايه سياه خود را بر اکثر کشورهاي شرقي و غربي گسترده بود. در هيمن امر دولتمردان انگليس يکي از مهره هاي خطرناک و وابسته به استکبار جهاني را در افغانستان به قدرت رساندند. با روي کار آمدن (( امير عبدالرحمن خان )) شاه جنايت پيشه و مزدور دست به طرحي استعماري زد که عبارت بود از مخالفت با رهبران مذهبي ، سياسي و سرکوب مليتهاي مظلوم و محکوم ديار تشيع . او در مخالفت و نابودي مذهب جعفري از هيچ تلاشي دريغ نورزيد؛ از کشتار دسته جمعي شيعيان گرفته تا تبعيد و به سياهچال انداختن جمعي از رجال شيعي . نور محمد خان که از سرداران عالي رتبه ارتش محسوب مي شد همراه با خانواده اش به يکي از ايالات مستعمره بريتانيا (هند شهر تاريخي لاهور) تبعيد شد. خانواده سردار مدت هفت سال (1297 - 1304 ق ) در لاهور مهاجر بودند. در اين ايام حيدرقلي فرزند ارشد سردار راهي مکتب خانه و مدارس دولتي گرديد. وي در مدت هفت سال تمام پايه هاي علوم جديد را در لاهور فراگرفت و در مکتب خانه ، علوم ديني و قرآن را آموخت . در حالي که هنوز دوازده بهار از سن حيدرقلي سپري نشده بود از جمله دانشمندان جوان و رياضيدان هوشمند لاهور به حساب مي آمد. او در عنفوان جواني در بيشتر علوم و فنون روز صاحب نظر و راءي بود و در ميان دانش آموزان شهر لاهور رتبه اول را از آن خود نموده بود، به طوري که معلمان و اساتيد کلاس حيدرقلي از فضل و آن دانش آموز مهاجر بهره مي بردند و نسبت به وي احترام خاصي به جا مي آوردند. چندي نگذشت که آوازده علمي حيدرقلي شهره شهر گشت . دولت مستعمره هند هر چند گاهي اسباب اذيت و آزار خانواده سردار را فراهم مي ساخت و با بهانه گيريهاي واهي روزگار را بر آنان تنگ مي ساخت و توسط عوامل دولت دست نشانده کابل چنگ و دنداني عليه سردار مهاجر نشان داده مي شد .نور محمد خان مجبور شد شهر لاهور را به قصد عراق ، (( ديار ابرار و احرار )) روزگار ترک نمايد. بر اين اساس (سال 1304 ق ) از مسير اقيانوس هند دل به دريا زده ، وارد بندر ساحلي بصره گرديد. او و خانواده وي که سالها در فراق چنين لحظه اي دقيقه شماري مي کردند هم اکنون از تمناي ديدار و عطر گلگون گلهاي محمدي اشک شوق روان مي سازند .سردار نور محمد خان توانست براي هميشه خود و فرزندان دلبندش را از توفان حوادث نجات بخشيده ، بر ساحل بيکران کشتي نوح اهل بيت خود را بيمه نمايد .
در محضر خورشيد
حيدر قلي هم اکنون مهمان خورشيد و در محضر امامان معصوم عليهم السلام قرار گرفته است . او آمده است تا از سرچشمه زلال (( قرآن )) و کوثر کلام (( اهل بيت عليهم السلام )) جرعه اي بنوشد .
ما بدين در نه پي حشمت و جاه آمده ايم
رهرو منزل عشقيم ز سر حد عدم
تا به اقليم وجود اين همه راه آمده ايم
از بد حادثه اينجا به پناه آمده ايم
تا به اقليم وجود اين همه راه آمده ايم
تا به اقليم وجود اين همه راه آمده ايم
مشايخ اجازه
حکيم وارسته علامه سردار کابلي پس از کسب مدارج علمي و رسيدن به درجه اجتهاد و فتوا موفق شد از رجال نامي و استوانه هاي بزرگ حوزه همچون :1- آية الله سيد حسن صدر (ره )2- آية الله ميرزا محمد علي دشتي (ره )3- آية الله حاج سيد عباس لاري (ره )4- آية الله حاج شيخ عباس قمي (ره )5- آية الله سيد يحيي خراساني (ره )6- آية الله شيخ آقا بزرگ تهراني (ره )مفتخر به دريافت (( اجازه )) و نقل روايات گردد . آشنايي با زبانهاي خارجي
سردار همراه با فراگيري علوم معقول (فلسفه ، حکمت و هيئت ) و منقول (فقه و اصول ) به زبانهاي زنده جهاني (عربي ، انگليسي ، عبري و اردو) آشنايي کامل پيدا کرد و با لهجه مخصوص هر زبان قادر به تکلم و محاوره بود و برخي از تاءليفات خود را به نگارش درآورد و بعضي از کتب خارجي را ترجمه نمود. وي تحقيقاتي درباره زبان عبري به عمل آورد و برخي از نظرات دانشمند مسيحي عراق (اب انستاس ...) درباره (( فقه اللغة )) را رد کرد. و نيز کتاب (( انجيل برنابا )) را از عربي به فارسي دراورده ، و با نسخه انگليسي آن تطبيق داد . وي سروده هايي نيز به زبان اردو و انگليسي دارد . (274) هجرت از حوزه
حکيم گمنام علامه سردار کابلي در اوج شکوفايي علمي و در بحبوحه جواني و رسيدن به قله بلند اجتهاد آهنگ هجرت از حوزه را به صدا درآورد و در تاريخ 1310 ق همراه خانواده به قصد تبليغ اسلام و انجام رسالت براي تنوير و ارشاد جامعه اسلامي ، با حوزه وداع گفت . با اينکه همه نوع امکانات براي او فراهم بود و هيچ گونه مشکل سياسي و مالي او را تهديد نمي کرد، با کوله باري از علم و حکمت ، حوزه را رها نموده ، وارد سرزمين باختران گرديد. آن روز شهر باختران از محروم ترين مناطق غرب ايران به حساب مي آمد. با رسيدن کاروان زائر کربلا شهر غرق در شادي و شعف گرديد. مردم آن ديار به گرمي از سردار کابلي استقبال نمودند و او را همچون نگيني در بر جان گرفتند از آن روز به بعد شهر باختران منزلگاه ستارگان علم و حکمت گرديد و هر چند مدت کارواني از عالمان و شاگردان مکتب اهل بيت عليه السلام و پيروان ساير مذاهب براي ديدار او کسب فيض از خرمن علوم سردار وارد اين ديار مي شدند و در طول سال مهمانخانه سردار آکنده از دانشمندان و دانش پژوهان علوم اسلامي و زائران حرم امام حسين عليه السلام بود که برخي از آنان آشنا به (( علوم غريبه )) بودند. از آن ميان شيخ عبدالرحمن مکي بود که از وي فن کيمياگري را آموخت .هجرت ناباورانه علامه بزرگوار، فقيه روزگار، حوزه هاي علميه را تکان داد. البته بايد يادآور شد که سردار تنها مهاجر حوزه نبود بلکه بزرگان ديگري هم قبل از ايشان پس از اتمام يک دوره از دروس حوزه و رسيدن به اعلام مراتب معرفت و صعود بر سکوي وعظ و خطابه حوزه را ترک گفته ، به شهرهايي چون بلخ و بخارا و ...هجرت نموده اند و امروز حضور چشمگير پيروان تشيع در هند و چين و کشمير مرهون زحمات همين ستارگان تابناک حوزه هاست . چه بسزاست سيره سلف احيا گردد و تني چند از امروزيان نيز همانند سردار کابلي و فاضل هندي حوزه را براي سامان بخشيدن اوضاع ديني ديار خود ترک گويند و بدان سرزمينها رو کنند . ميراث فرهنگي
تمرکز فکري سردار بسيار عالي بود. با اينکه در ميان مردم و همواره ماءنوس با آنان بود از فعاليتهاي علمي و کنکاش در علوم تجربي و فکري غافل نشد. چه بسا در تحقيقات و تاءليفات خود بيشتر از حوزه درس و بحث موفق بوده و شبانه روز بهترين لحظات زندگي خود را صرف مطالعه و تحقيق و فراگيري علوم و فنون مي کرد در پي همين پشتکاري که داشت فن (( کيميا )) گري را در باختران از دانشمنداني که با وي ديدار داشتند آموخت و به نتايجي بسيار ارزنده و دست يافت .وي تا آخرين دقايق عمرش از کتاب ، قلم و دوات فاصله نگرفت . هميشه مي نوشت و تفکر مي کرد. هم اکنون آثار ارزشمندي در زمينه هاي مختلف از وي به يادگار مانده است که بيشتر آنها به صورت پراکنده در کتابخانه هاي عمومي و شخصي در ايران وجود دارد از مجموع 32 جلد تاءليفات وي به تعدادي اشاره مي گردد :1- کتاب اربعين (اين کتاب حاوي چهل حديث در فضايل امام علي عليه السلام از طرق اهل سنت مي باشد .)2- نظم باب حادي عشر 3- شرح دعاي صباح 4- درالنثير 5- رساله در معرفت (جو ) (275) 6- غية التعديل (قبله شناسي )7- ترجمه انجيل برنابا و ... قبله شناس
علامه مجلسي (ره ) محدث بزرگ شيعه معتقد بود که محراب قبله مسجد مدينه از سوي سلاطين جور از جايگاه اصلي خود منحرف گرديده است . با اينکه سردار کابلي اکثر محرابهاي موجود زمان خود را منحرف از قبله مي دانست و خود با اندک انحراف از محراب مساجد نماز مي گزارد، با نبوغي که در هيئت و حکمت داشت توانست با فرمولهاي پيچيده رياضي مساءله (( انحراف قبله مسجد مدينه )) را رد و حکيمانه مدعاي خويش را اثبات نمايد. وي معتقد است که محراب مسجد مدينه صد در صد درست و طبق موازين رياضي و هيئت است و حتي انحراف نداشتن قبله مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را از معجزات بارز مکتب اسلام دانسته و دلايلي در اين باره اقامه نموده است . (276) انس با کتاب
سردار بيشتر اوقاتش را صرف مطالعه يا نوشتن کتاب مي کرد، از کتبي که هميشه در کنار خود مي گذاشت و دم به دم به آنها مراجعه مي کرد (( تاج العروس (277) )) و (( دائرة المعارف بريتانيا )) ؟ بود و کمتر شب و روزي بر او مي گذشت که رياضيات مطالعه نکند. اکثر کتب کتابخانه اش را خوانده بود و هر کتابي را که مي خريد ضمن مطالعه ، اغلاط آن را تصحيح مي کرد و براي بيشتر کتابهاي مهم خود که چاپ قديم و فاقد فهرست بودند، فهرست تهيه مي کرد و حاشيه مي زد . خط سردار
او علاوه بر فضايل و مناقبي که وي داشت هنرمند خوبي بود و در نستعليق و شکسته قلمي توانا و نقش آفرين داشت . نمونه اين دو خط را مي توان از حواشي سردار بر کتاب (( شهاب )) تاءليف قاضي ابوعبدالله خضاعي و در (( غية التعديل )) مشاهده نمود که هر دو کتاب به طريق افست چاپ گرديده است . آيينه اخلاق
سردار کابلي نه فريفته دنيا شد و نه مغرور دانش خود او از آغاز تا آخر عمر، طلبه به معناي واقعي کلمه بود و نه به فکر جاه و مقام افتاد و نه به ياد لشکر و حشم . از تمام وجود او عزت و شرف مي باريد .به غناي عجيبي دست يافته بود. در چهره اش آثار کبر و نخوت ديده نمي شد انساني بود قانع ، صبور، خوشرو و خوش لهجه . وقتي راه مي رفت زمين را مي نگريست و وقتي مي نشست در حال فکر کردن بود. وقتي به کسي مي رسيد با تبسم احوالپرسي مي کرد و اگر سخن از علم و فضل او به ميان مي آمد مي گفت : (( من ذره اي بيش نيستم . )) و ...او ظاهري ساده و بي آلايش داشت . لباس ساده مي پوشيد، ساده سخن مي گفت و غذاي ساده مي خورد مهربان بود و با مردم صميمانه مي نشست و صادقانه برخورد مي رکد. از تمام وجودش اخلاص و صفا نمايان بود .ادب و تواضع آن مرد کريم ، دوستان و آشنايانش را به شگفتي وا مي داشت . بزرگاني که به کرمانشاه وارد مي شدند و اشتياق به ملاقات با او را داشتند، او از باب احترام و ادب ابتدا به ديدن آنها مي رفت تا آمدن آنها به منزل او جنبه بازديد داشته باشد. وي اين احترام را نسبت به هر شخصي مراعات مي کرد بدون آنکه ملاحظه اي به مقام و مرام و مسلک طرف داشته باشد . غروب ستاره خاور
سرانجام حکيم فرزانه دانشمند برجسته ، ستاره خاور، مهاجر گمنام علامه حيدرقلي ، در عالم هجرت و غربت پس از نيم قرن و اندي تلاش ، برسي و نشر معارف اسلامي ، در سحرگاه جمادي الاول 1372 ق در حال راز و نياز با ذات بي نياز در سر سجاده نماز در 79 سالگي يا قلب آرام و ضمير اميدوار از آسمان باختران غروب کرد و حوزه هاي علميه و سرداران علم و معرفت را از رحلت خود عزادار و سياهپوش ساخت .پس از مراسم تشييع و عزاداري در باختران تابوت سردار را طبق وصيت خودش به نجف اشرف انتقال دادند. پيکر مطهر او در چهارم جمادي الاول 1372 ق در ميان اشک و آه طلاب و رجال بزرگ حوزه نجف تشييع و در قبرستان وادي السلام در جوار مرقد مطهر (( بوتراب )) امام علي عليه السلام به خاک سپرده شد . در فراق ستاره
نزديک به نيم قرن از غروب دانشور بزرگ فيلسوف گمنام آية الله سردار کابلي (ره ) مي گذرد. هنوز هم ارباب خرد و دانش در فراق سردار مي سوزند و تنها از نظرات وي در محافل و سمينارهاي علمي بهره مي جويند. يکي از آن سرداران نام آور معاصر، حکيم بزرگوار علامه آية الله حسن زاده آملي - دام عزه - است که بارها در دروس هيئت و حکمت خود از عظمت علمي سردار کابلي با اين جملات قدرداني نموده است :(( ايشان ملاي عجيبي بود. ملاي مجهول القدري بود. در زمان ما جايشان خيلي خيلي در حوزه خالي است . رضوان الله تعالي عليه ... )) (278)
چون که گل رفت و گلستان شد خراب
بوي گل را از که جوييم ، از گلاب
بوي گل را از که جوييم ، از گلاب
بوي گل را از که جوييم ، از گلاب