شاذان بن جبرییل شاذان قمی، مشعلدار ولایت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شاذان بن جبرییل شاذان قمی، مشعلدار ولایت - نسخه متنی

ابوالحسن ربانی صالح آبادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شاذان قمي‏، شاذان بن جبرييل

مشعلدار ولايت

ابوالحسن ربّاني صالح آبادي

طليعه

از منظر عقل و دين، دانشمندان و فريختگان جامعه، همانند ستارگاني هستند که در آسمان دانش و فرهنگ، از درخشش ويژه‏اي برخوردارند. در قرآن کريم براي اين ستارگان سه ويژگي مورد عنايت قرار گرفته است: الف - هدايت گري،(1) ب - زينت بخشي آسمان،(2) ج - راندن نيروهاي شيطاني از جايگاه رفيع فرشتگان.(3)

دانشوران راستين و دين باور، اين سه خصوصيت را دارا هستند. آنان مرزداران عقيده و باورهاي ديني ملت‏اند و شبهات دشمنان اسلام و فتنه آنان را که براي ايجاد انحراف در دين ايجاد مي‏شود، برطرف مي‏سازند.

در اين نوشتار تلاش مي‏کنيم با زندگي ابن شاذان قمي، يکي از ستارگان حرم اهل بيت (ع) که از سرزمين قم طلوع کرد و با دانش و انديشه تابناک خود، بر غناي باورهاي ديني افزود، آشنا شويم.

يادآوري يک نکته‏

بر صاحبان انديشه و تحقيق، پوشيده نيست که در ميان محدثان و فقيهان شيعه، دو دانشمند به نام «ابن شاذان» شهرت دارند ؛ يکي ابن شاذان نيشابوري و ديگري ابن شاذان قمي.

درباره ابن شاذان نيشابوري به جرأت مي‏توان گفت که او يکي از بزرگترين و برجسته‏ترين عالمان شيعي (سده سوم ه . ق) است که زندگي پر بار خويش را در راه دفاع از اسلام ناب و تشيّع علوي سپري کرد و در اين راه ضمن تحمل زحمات فراوان، کتاب‏هاي پربار و عميقي از خود به يادگار گذاشت، نام او «فضل»، کنيه‏اش «ابومحمد»، مشهور به نيشابوري و شهرت اصلي‏اش ابن شاذان نيشابوري است. پدرش شاذان از ياران حضرت جواد (ع) و از نزديکان و شاگردان يونس بن عبدالرحمن شمرده شده است.(4)

بي گمان فضل بن شاذان يکي از چهره‏هاي شاخص و عظيم شيعه است که در حوزه فقه، کلام و حديث، جايگاهي والا داشت، از اين رو تمام رجال شناسان به نيکي از وي ياد کرده‏اند. و آن گونه که از نوشته‏هاي دانشمندان بزرگ شيعه به دست مي‏آيد، فضل از ياران حضرت هادي و عسکري (ع) است.(5)

شيخ طوسي مي‏نويسد:«او فقيهي متکلم و جليل القدر است.»(6)

نجاشي عقيده دارد:

«فضل، محدثي مورد اطمينان و يکي از فقيهان و متکلمان شيعي است. اين شخصيت بزرگوار در ميان شيعيان چنان عظمتي دارد که نيازي به توصيف او احساس نمي‏شود و کشي گفته است فضل بن شاذان 180 کتاب تأليف کرده و بخشي از آن کتاب‏ها به ما رسيده است.»(7)

علامه حلي نيز پيرامون فضل چنين مي‏نگارد:

«فضل بن شاذان نيشابوري عالمي موثق، موجه، بزرگوار، فقيه و متکلم است. او منزلت والايي در مذهب شيعه دارد و رئيس طائفه شيعه است.»(8)

تأليف‏

فضل بن شاذان يکي از معدود دانشمنداني است که کتاب‏هايي گران‏سنگ و ارزشمند از خود به يادگار گذاشت، آثاري که نشان از پويايي شخصيت و عمق انديشه و اعتقاد والاي او به امامان شيعه داد. تعداد کتابهاي فضل را 180 جلد ثبت کرده‏اند(9) که در اين بخش به ذکر نام تعدادي از آنها اشاره مي‏کنيم:

الوعيد، العلل، الرجعه، اربع مسائل في الامامه، الملاحم الردّ علي الحسن البصري، الردّ علي محمد بن کرام، الاستطاعه، التوحيد، المسح علي الخُفّين و الردّ علي المرجئه.(10)

غروب آفتاب‏

فضل ابن شاذان پس از يک عمر تلاش در راه اعتلاي حقيقت و تحمل آوارگي و هجرت در راه کسب دانش حديث، سرانجام در نيشابور جان به جان آفرين تسليم کرد و در سال 260 ه . ق به ديار پاکان و اولياي دين پرکشيد.(11) مرقد باعظمتش از آن روز تا کنون مشهور بوده و مورد توجه اهل دل قرار گرفته است.

ابن شاذان قمي‏

در اين باره که محدّث بزرگ شيعه، ابوالحسن محمد ابن شاذان قمي(12) در چه سالي ديده به جهان گشود، اطلاع چنداني در دست نيست؛ امّا برخي از شواهد نشان مي‏دهد که اين دانشور قمي در اواسط سده چهارم هجري پا به عرصه وجود نهاد. از جمله اين شواهد مي‏توان به کتاب گران‏سنگ او «مناقب اميرالمؤمنين (ع) » اشاره کرد که در دو مورد، جعفر بن محمد بن قولويه قمي (صاحب کتاب کامل الزيارات) را به عنوان دائي خود نام مي‏برد و از وي حديث نقل مي‏کند و ما مي‏دانيم که مؤلف کامل الزيارات در سال 369 يا 368 چشم از جهان فرو بست.(13)

همچنين ابن شاذان در سال 374 ه . ق در مسجد کوفه، از استادش «ابن سَخْتَوَيْه» روايت شنيده است(14) و استاد ديگرش «محمد بن حسن بن وليد» است که در سال 343 از دنيا رفته(15) و يکي ديگر از استادان او «هارون بن موسي» معروف به «تلعبکري» است که در سال 385 ه . ق وفات يافت.(16)

گرچه از اين قرائن نمي‏توان تاريخ ولادت او را به طور قطعي مشخص کرد، ولي به صورت تقريبي مي‏توان گفت که اين محدث بزرگوار شيعه در نيمه اول سده چهارم ه. ق پا به عرصه گيتي نهاده است.

خاندان‏

خاندان ابن شاذان قمي، از اشخاص صاحب نام و اصيل قم بودند و چندين دانشمند و فقيه از بين آنان ظهور کرد که هر يک همانند مشعلي فروزان به اطراف خويش روشني بخشيدند.

احمد، پدر ابن شاذان که يکي از فقيهان و محدثان شيعي است و نامش در کتاب‏هاي رجال‏شناسي معروف است، خود از استادان فرزندش ابن شاذان بود.

نجاشي درباره او مي‏گويد:

«احمد بن علي بن حسن بن شاذان، ابوالعباس، قمي، فقيه و دانشمند بزرگ شيعي که در حوزه شناخت مقام و شأن امامان شيعه، منزلت بلندي داشت، دو کتاب زاد المسافر و الامالي را تأليف کرد و کتاب ديگري از او به يادگار نماند. من کتاب‏هايش را از فرزندش ابوالحسن نقل مي‏کنم. خداوند هر دو را مشمول عنايت و رحمت خود قرار دهد.»

علامه ممقاني، بعد از نقل سخن نجاشي، مي‏گويد:

«پدر بزرگوار ابن شاذان در نهايت درجه خوبي و نيکي است.»(17)

استادان‏

ابن شاذان قمي دانش خويش را مرهون استاداني دانشمند از دانشوران شيعي و سنّي بود. تعداد اين استادان را هفتاد نفر ذکر کرده‏اند و نام همه آنان در کتاب معروف او ذکر شده است. در اين نوشتار تنها به نام چهره‏هاي شاخص و برجسته آنها بسنده مي‏شود.

1 - پدر بزرگوارش احمد بن علي بن حسن بن شاذان.

2 - جعفر بن محمد بن قولويه. (متوفاي 368 ه . ق).

3 - حسين بن هارون قاضي القضاه.

4 - محمد بن الحسن بن وليد قمي. (متوفاي 347 ه . ق).

5 - هارون بن موسي تلعکبري. (متوفاي 385 ه . ق).

6 - شيخ صدوق محمد بن علي بن الحسين. (متوفاي 381 ه . ق).

7 - محمد بن عثمان بن عبداللّه نصيبي.

8 - محمد بن سعيد معروف به دهقان.

9 - محمد بن محمد مُرّه.(18)

شاگردان‏

در کتاب تراجم شاگردان چنداني براي ابن شاذان نمي‏توان يافت؛ البته چند نفر از فرهيختگان شيعي و اهل سنّت که از بزرگترين دانشمندان اسلامي بوده‏اند، از محضر وي بهره برده‏اند که برخي از آنان عبارتند از:

1 - کراجکي (مؤلف کتاب کنزالفوائد) نام وي محمّد، کنيه‏اش ابوالفتح و شهرتش کراجکي است و بدون ترديد او يکي از فرزانه‏ترين عالمان شيعي است و نامش در تمام کتاب‏هاي کلامي، روايي و فقهي مورد توجه عالمان شيعه قرار گرفته است. از جمله شهيد اول در کتاب‏هايش از او به عنوان علامه ياد مي‏کند.(19)

کتاب مشهور او «کنز الفوائد» از معتبرترين کتاب‏هايي است که در زمينه علم کلام و حديث نوشته شده است؛ به قول علامه مجلسي: «هر کس که در حوزه علم و کلام قدم نهاد، از اين کتاب بهره برد و کتاب‏هاي ديگر او نيز در نهايت اعتبار است»(20)

از مطالعه اين کتاب به دست مي‏آيد که مؤلف بزرگوارش در راه جمع آوري اخبار و روايات، مسافرت‏هاي فراواني داشته و به کشورهاي متعددي رفت و آمد داشته است، البته بيشتر اقامتش در مصر به ويژه شهر قاهره بود.

«يافعي» از بزرگان اهل سنّت مي‏گويد:

«کراجکي در روزگار خويش رئيس مذهب شيعه بود و در سال 449ه.ق به ديدار حق شتافت و در جوار قرب او آرميد.»(21)

2 - نجاشي، (صاحب کتاب رجال) دانشمند بزرگوار؛ نامش احمد، معروف به نجاشي، در نيمه سده چهارم هجري سال 372 ه . ق چشم به اين جهان گشود و کم‏کم آثار هوش فراوان در چهره‏اش نمايان شد و آنچه استعداد اين بزرگ‏مرد را شکوفا کرد، برخورداري از استاداني مانند شيخ مفيد و سيّد مرتضي بود که هر دو از مفاخر و نخبگان مذهب شيعه هستند؛ او از پرمايه‏ترين دانشوران شيعي است، به ويژه در دانش رجال‏شناسي و معرفتِ ياران امامان معصوم (ع) که سخنش حجت و سند است و از روزگار رحلتش تا عصر ما، تمام دانشمندان و فقيهان شيعه، در اين علم، وامدار تحقيقات و پژوهش‏هاي آن بزرگوارند و کتاب رجال او همانند چشمه‏اي جوشان و گوارا، کام تشنگان دانش رجال را سيراب مي‏کند.

نجاشي سرانجام بعد از کوشش پيگير و خستگي‏ناپذير، براي شناساندن روايتگران امامان شيعه، در نيمه سده پنجم در سال 450 ه . ق در سن 78 سالگي زندگي دنيا را بدورد گفت و جان عاريت خويش را به حضرت دوست تسليم کرد.(22)

3 - ابوطالب زينبي، حسين بن محمد بن علي (متوفاي: 512 ه . ق)

4 - احمد بن محمّد بکري حنفي معروف به اخطب خوارزم (متوفاي: 528 ه.ق)(23)

اين دو شخصيت از زمره دانشمندان اهل سنّت شمرده مي‏شوند.

ابن شاذان از منظر بزرگان‏

يکي از نشانه‏هاي فرهيختگي دانشوران، ستايشي است که بزرگان تراجم و اصحاب انديشه، از آنان به عمل مي‏آوردند و چون ابن شاذان قمي در جايگاه بلند دانش و فضل قرار داشت، همگان او را ستوده‏اند. تعدادي از اين تمجيدها را مي‏خوانيم:

شيخ حرّ عاملي، نويسنده وسائل الشيعه:


«محمد بن احمد بن شاذان دانشمندي بلند مرتبه بود که از شيخ صدوق روايت مي‏کند.»(24)

محمد باقر خونساري، نويسنده روضات الجنّات:


«دانشمند بزرگوار و استوانه نيرومند و با شخصيت شيعه، محمد بن احمد بن شاذان قمي [است‏].»(25)

ميرزا حسين نوري:


«عالم برجسته و فرزانه شيعي محمد بن احمد بن شاذان، پسر خواهر جعفر بن محمد بن قولويه قمي است.»(26)

محدث قمي:


«ابن شاذان قمي يکي از برازنده‏ترين فقيهان شيعه و دانشمند موجّه و موثق روزگار خويش بود.»(27)

علامه ممقاني:


«بدون شک ابن شاذان يک فقيه توانا و دانشمند مشهور است.»(28)

سيد محسن امين:


«ابن شاذان از استادان شيخ طوسي، فقيهي بزرگ، صاحب تأليفات و يکي از بزرگان اجازه است.»(29)

آقا بزرگ تهراني مؤلف الذريعه:


«کتاب مناقب از ابوالحسن محمد بن احمد بن شاذان قمي است. او استاد حديث کراجکي (مؤلف کنز الفوائد) است.»

شايد بتوان گفت دقيق‏ترين ستايش از اين استادِ فرزانه توسّط شاگرد برجسته‏اش کراجکي، اظهار شده است. او در سه قسمت از کتاب گرانقدر خود از ابن شاذان به عنوان استاد فقيه ياد مي‏کند.(30) که خود نشانه‏اي ديگر از برجستگي ابن شاذان در فقاهت و دانش حديث است.

آثار

ابن شاذان قمي تأليفات گرانسنگي از خود به يادگار گذاشت که حتي در روزگار ما بخشي از آن آثار در دسترس محققان اسلامي است.

1 - کتاب معروف او، کتابي است به نام «مأة منقبه» يا «مناقب اميرالمؤمنين و فرزندان گرامي او (ع) ». شاگرد او کراجکي در کنز الفوائد مي‏نويسد:

«من اين کتاب را از استادم، در سال 412 ه . ق در مسجد الحرام روايت مي‏کنم و او براي من کتابش را قرائت کرد.»(31)

اين کتاب يکي از مدارک کتاب بزرگ بحار الانوار علامه مجلسي است. علامه در بحارالانوار مي‏نويسد:

«روايت مي‏کنم از کتاب مناقب، تأليف دانشمند بزرگ، ابن شاذان قمي.»(32)

صاحب وسائل الشيعه، هنگامي که نام اين اثر را مي‏برد، مي‏نويسد:

«اين کتاب صد منقبت از مناقب و فضائل حضرت اميرمؤمنان (ع) را در بر دارد و هم اينک نزد من موجود است.»(33)

علت تأليف کتاب مناقب

از مقدمه‏اي که مؤلف بزرگوار بر کتابش نوشته است، چنين به دست مي‏آيد که گويا بعضي از دوستداران حضرت امير (ع) ازاو درخواست کردند کتابي در فضائل و مناقب حضرت علي بن ابيطالب (ع) بنويسد؛ لذا ابن شاذان در پاسخ او مي‏نويسد:

«اي برادر! از من درخواست کردي کتابي در مقام و شأن و فضائل اميرمؤمنان (ع) به رشته تحرير در آورم، من به اين نياز شما پاسخ مي‏دهم و اين کتاب را که شامل صد فضيلت از درياي بي پايان فضائل علي (ع) است، با استناد به دانشمندان اهل سنّت روايت مي‏کنم. به اين کتاب چنگ بزن و آن را حفظ کن. خداوند ما را به راه صواب و سداد رهنمون شود.»(34)

2 - ايضاح دفائن النواصب.

3 - بستان الکرام.

4 - ردّ الشّمس علي اميرالمؤمنين (ع)

5 - کتابي در صحت خبر بالا رفتن اميرالمؤمنين بر دوش مبارک پيامبر اسلام براي شکستن بت‏هاي خانه کعبه.(35)

گلچيني از بوستان فضائل علي (ع)

1 - علي آفتاب تابان‏

با واسطه از ابوهريره نقل مي‏کند:

«نزد رسول خدا (ص) بودم. ناگهان ديدم علي از دور نمايان شد و به سوي ما آمد. رسول اکرم (ص) فرمود: ابوهريره! مي‏داني اين شخص کيست؟ گفتم: او علي بن ابيطالب است.

پيامبر فرمود: او درياي مواج و خورشيد تابان است. دستان او از رود فرات سخاوتمندتر و قلب او از تمام جهان وسيع‏تر است. هر کس که دشمن او باشد، از رحمت خدا دور باد.»(36)

2 - شأن علي (ع)

با واسطه از سلمان نقل مي‏کند:

«از پيامبر (ص) شنيدم که مي‏فرمود: شما را به علي بن ابيطالب توصيه مي‏کنم. به دامن او چنگ بزنيد، او مولاي شما است. او را دوست بداريد، بزرگ شما است. از او پيروي کنيد، دانشمند شما است. او را احترام کنيد، پيشواي شما به سوي بهشت است. او را بزرگ شماريد. هر زمان که شما را به کاري فرا خواند، دعوت او را لبيک بگوييد. اگر به شما فرمان داد، از او فرمان بريد. او را دوست بداريد و احترامش کنيد و آنچه درباره علي گفتم، همه را خدايم دستور داده است تا به شما امّت برسانم.»(37)

3 - دوستي با علي (ع)

با واسطه نقل مي‏کند که رسول اکرم (ص) فرمود:

«هر کس علي را دوست بدارد، خداوند نمازها و عبادات او را قبول مي‏کند و دعاي او را به اجابت مي‏رساند. هر کس علي را دوست بدارد، خداوند به تعداد هر رگي که در بدن دارد، به او بهشت عطا خواهد کرد. هر کس آل محمد (ص) را دوست بدارد، از حساب ميزان و صراط در امان است. و آن که با آل محمد (ص) دشمني ورزد، روز قيامت که به صحنه محشر حاضر مي‏شود، بر پيشاني او نوشته شده است: «آيس، من رحمة اللّه»؛ مأيوس از رحمت خدا.»(38)

4 - اسم‏هاي علي (ع) در قيامت‏

با واسطه از رسول اللّه (ص) روايت مي‏کند که حضرت فرمود:

«وقتي که روز قيامت شود، علي بن ابي طالب را با هفت نام صدا مي‏زنند؛ يا صديق، يا دالّ، يا عابد، يا هادي، يا مهدي، يا فتي‏، يا علّي! تو و پيروانت بدون حساب داخل بهشت شويد.»(39)

5 - وزير پيامبر اکرم (ص)

در مناقب از رسول اکرم (ص) نقل مي‏کند که آن حضرت چنين دعا فرمود:

«خداوندا! براي من يک وزير از اهل آسمان و يک وزير از اهل زمين قرار بده!.» و خداوند به حضرت وحي کرده که: «وزير تو از آسمانيان جبرئيل و از اهل زمين علي بن ابيطالب (ع) است.»(40)

6 - پنج گروه جهنّمي‏

با واسطه از حضرت رضا (ع) روايت مي‏کند که آن بزرگوار از پدران خود از حضرت رسول اکرم (ص) نقل فرمود:

«پنج گروه هستند که در جهنم شعله‏هاي آتش آنان [که آنان را مي‏سوزاند،] خاموش نمي‏شود:


1 - آن کس که به خدا شرک ورزد.


2 - مردي که پدر و مادر خود را آزار دهد و آنان را از خود برنجاند.


3 - آن کس که نزد ستمگري بر ضد برادر ديني خود بدگويي کند که اين کار موجب کشته شدن آن مسلمان به دست آن ستمگر شود.


4 - مردي که انسان بي‏گناهي را بکشد.


5 - آن کس که مرتکب گناه شود و گناهان خود را از ناحيه خدا بداند.»(41)

غروب ستاره‏

همان طور که از سخن کراجکي به دست مي‏آيد، ابن شاذان تا سال 412 ه . ق زنده بود، ولي اين که دقيقاً در چه سالي و در کجا وفات يافت، براي ما روشن نيست. در هر صورت اين فقيه وارسته و محدّث بزرگ، پس از يک عمر تلاش مخلصانه در راه نشر آرمان امامان معصوم (ع) و ترويج فضائل اميرمؤمنان (ع) وفات يافت. روحش شاد و يادش جاويد باد.


1 - و بالنجم هم يهتدون، سوره نحل، آيه 16.

2 - و لقد زينا السماء الدنيا بمصابيح، سوره ملک، آيه 5.

3 - و جعلناها رجوماً للشياطين، همان.

4 - فهرست شيخ، صفحه 124؛ نجاشي، ص 216؛ رجال، کشي، ج 2، ص 817؛ مجالس المؤمنين، ج 1، ص 400؛ رجال، شيخ، ص 402 و خلاصه، علامه، ص 132.

5 - رجال، شيخ، ص 420 و 436 و خلاصه، علامه، ص 132.

6 - فهرست، ص 126.

7 - نجاشي، ص 216.

8 - خلاصه، ص 133.

9 - نجم الثاقب، ميرزا حسين نوري، ص 172 و نجاشي، ص 217.

10 - نجاشي، ص 217؛ فهرست، ص 124؛ تنقيح المقال، ج 2، ص 9.

11 - نجم الثاقب، ص 172؛ حاشيه فهرست شيخ، ص 124 و ريحانه الادب، ج 8، ص 40.

12 - امل الامل، ج 2، ص 152؛ روضات الجنات، ج 6، ص 179؛ سفينة البحار، ج 1، ص 693؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 500؛ اعيان الشيعه، ج 9، ص 100؛ الذريعه، ج 2، ص 495؛ ريحانه الادب، ج 8، ص 62 و لغت نامه دهخدا، ص 322.

13 - فوائد الرضويه، ص 78.

14 - مناقب اميرالمؤمنين، مأه منقبه منقبت اول و روضات الجنات، ج 6، ص 181.

15 - الکني و الالقاب، ج 2، ص 109.

16 - همان، ج 1، ص 431.

17 - نجاشي، ص 62، تنقيح المقال، ج 1، ص 71.

18 - مأه منقبه، ص 38؛ روضات الجنات، ج 6، ص 182؛ منقبت، ص 22، 25، 35 و 85؛ ريحانه الادب، ج 8، ص 62.

19 - فوائد الرضويه، ص 570؛ الکني و الالقاب، ج 3، ص 88؛ امل الامل، ج 2، ص 282 و روضات الجنات، ج 6، ص 209.

20 - بحار الانوار، ج 1، ص 35.

21 - روضات الجنات، ج 6، ص 210 و الکني و الالقاب، ج 3، ص 89.

22 - الکني و الالقاب، ج 3، ص 199؛ فوائد الرضويه، ص 19 و چند منبع ديگر.

23 - مقدمه کتاب مأه منقبه، ص 5، به تحقيق نبيل رضا علوان و نيز مراجعه شود به لسان الميزان ابن حجر، ج 5، ص 62.

24 - امل الامل، ج 2، ص 241.

25 - روضات الجنات، ج 6، ص 179.

26 - مستدرک الوسائل، ج 3، ص 500.

27 - الکني و الالقاب، ج‏1، ص 313.

28 - تنقيح المقال، ج 2، ص 73.

29 - اعيان الشيعه، ج 9، ص 101، به نقل از مقدمه مأة منقبه.

30 - کنز الفوائد، ج 1و2، صفحات متعدد.

31 - روضات الجنات، ج 6، ص 181؛ ريحانه الادب، ج 8، ص 62؛ الکني و الالقاب، ج 1، ص 312 و الذريعه، ج 22، ص 316.

32 - بحار الانوار، ج 1، ص 18.

33 - امل الامل، ج‏2، ص 62.

34 - مقدمه کتاب مأه منقبه، ص 35؛ امل الامل، ج‏2، ص 62 و دائرة المعارف اسلامي، ج 4، ص 52.

35 - الذريعه، ج 22، ص 316 و ج 2، ص 495؛ ريحانه الادب، ج 8، ص 62 و روضات الجنات، ج 8، ص 62، اخيراً مدرسه الامام المهدي مجموع کتاب‏هاي ابن شاذان را چاپ و منتشر کرده است.

36 و 37 - روضات الجنات، ج 6، ص 181، به نقل از مأة منقبه و کنز الفوائد.

38 - مأه منقبه، منقبت 95، ص 175.

39 - همان، ص 145.

40 - همان، ص 138.

41 - کنز الفوائد، ج 2، ص 47 و روضات الجنات، ج 6، ص 181.

/ 1