يكى از دلايل فرار از ماليات، عدم توجه دولتها به آبادانى و ارائة خدماتعمومى است. بدين جهت حضرت على (عليه السلام) به مالك اشتر سفارش مىكند:بيش از آن كه در فكر دريافت خراج و ماليات از مردم باشى، در انديشةآبادانى آن سرزمين باش؛ چرا كه دريافت ماليات (خراج) ممكن نيستمگر با آبادانى؛ و كسى كه بدون عمران سرزمين طلب خراج كند، درواقع كشور را نابود و مردم را هلاك مىسازد.
2 ـ 2. فقر زدايى و توجه به قشر آسيبپذير
در اصلاحات اقتصادى اميرمؤمنان (عليه السلام)، فقر زدايى و توجه به طبقة پايينجامعه از جايگاه ويژه و اولويت خاصّ برخوردار است؛ زيرا آن حضرتطبقة فقير را به عدل و انصاف نيازمندتر مىداند. يكى از اهداف مهمحكومت آن امام (عليه السلام) مبارزه با فقر و نجات گرسنگان و محرومان و جدال باثروتهاى باد آورده بود.در نگاه حضرت على (عليه السلام) فقر به نقصان در دين و سرگردانى و تحيّر عقل ودشمنى مىانجامد. بنابراين، اختلال در اصلاحات اقتصادى و فقرزدايى سبب عدم توفيق در ساير برنامههاى اصلاحى، به ويژه اصلاحات فرهنگى است.به دليل اهميت فقرزدايى، حضرت على (عليه السلام) در نامة معروف خويش بهمالكاشتر، طبقة محروم و آسيبپذير جامعه را از طبقات مهم اجتماع مىداند و برايشان از بيتالمال و درآمد عمومى دولت حقوق مستقل در نظر مىگيرد.او به مالكاشتر مىفرمايد:مبادا سركشى شادى و فرو رفتن در نعمتها، تو را از حال طبقه محرومجامعه باز دارد؛ زيرا عذر تو براى غفلت از اين امور به دليل انجامكارهاى بزرگ و برنامههاى كلان كه اهتمام تو نسبت به آن بيشتراست، پذيرفته نيست.بر اساس بينش صحيح اسلامى، ضُعفا و طبقة محروم جامعه كه توان امرارمعاش ندارند، واقعاً و حقيقتاً در اموال توانگران داراى حقاند؛ يعنى نه تنها ازنظر اخلاقى بلكه از نظر حقوقى و لزوم عدالت اجتماعى، در اموال توانگرانحقى براى آنان مشخص گرديده است. اين گونه نگرش به مسأله فقر، ازويژگى هاى حكومت اسلامى است.بنابراين در نگاه حضرت على (عليه السلام)، غفلت از توجّه به محرومان جامعه به هردليلى، عذرى غير موجّه است.به منظور فقر زدايى، تنها خواستن كافى نيست. بايد برنامههاى عملى وحساب شده با توجه به موقعيت و مقتضيات زمان و مكان آماده گردد؛ براى نمونه مىتوان به چند نكته سفارش آن حضرت به مالك اشتر اشاره كرد:1. تعيين «سهم مشخصى» از بودجة درآمدهاى عمومى جامعه براى فقرزدايى.2. «برخورد برابر» و مساوى در فقر زدايى و عدم تبعيض در ارائة خدمات(محرومين در شهرهاى دور و نزديك سهم يكسان داشته باشند)3. «شناسايى طبقة محروم» جامعه؛ زيرا بسيارى از مستضعفان به دليل عفّتو عزّت نفس نمى توانند تنگدستى خود را آشكار سازند.4. دولت اسلامى بايد براى شناسايى محرومان و ارائة طرح و راهكارهاى لازم جهت رسيدگى به مشكلات آنان، كارگزارانى با دو ويژگى «خداترسى» و «فروتنى» برگزيند تا همة نيازمندان واقعى تحت پوششقرار گيرند. دولت اسلامى نبايد منتظر مراجعة نيازمندان باشد؛ بلكهموظف است خود به آنان مراجعه و مشكلاتشان را حل كند.5. امام على (عليه السلام) در ميان آسيبپذيران جامعه دو دسته را بيش از ديگرانسزاوار توجه مىداند: «يتيمان» و «سالخوردگانى» كه هيچ چارهاى ندارند و حتى از آمادگى درخواست نيز بى بهرهاند.دولت اسلامى نبايد در فقرزدايى به تأمين حداقل معيشت آسيبپذيرانبسنده كند. در تفكر اسلامى دولت موظف است طبقة محروم جامعه را به«رفاهنسبى» و بى نيازى برساند.از سوى ديگر، اين وظيفة دولت تنها در مسلمانان منحصر نيست. برنامهفقرزدايى و تأمين معيشت بايد كافران ذمّى (كسانى كه به اسلام معتقد نيستندولى تحت لواى حكومت اسلامى زندگى مىكنند) را نيز شامل شود.آن ياور محرومان افزون بر برنامههاى اصلاحى در سيرة عملى خود نيزهمواره به تهيدستان مىانديشيد؛ چون فقيرترين مسلمانان مىزيست وكارگزارانش را نيز به همين روش سفارش مىكرد. امام (عليه السلام) دربارة رياضتنفس خويش و همدردى با محرومان مىفرمايد:نفس خويش را به گونهاى تربيت مىكنم كه با ديدن قرص نانى كه بر آنخورشى بيابد شاد و شگفت گردد و در خورش به نمك قانع باشد.حضرت يكى از كارگزارانش را كه بر سفرة رنگين ثروتمندان حضور يافتهبود. تنها بدين سبب كه تنگدستان در آن مجلس حضور نداشتند، به شدت سرزنش مىكند و مىفرمايد:همانا امام شما از دنيا فقط به دو جامه كهنه و از خوراكش به دو قرصنان اكتفا نموده است... اگر بخواهم مىتوانم دست يابم به صافى اين«عسل» و مغز اين «نان گندم» و اين «جامة ابريشم» ولى محال است كهخواهش نفس بر من غالب گردد و طمع زياد مرا به گزينش طعامها وادارد در حالى كه شايد در شهر حجاز يا يمامه، كسى باشد كه طمعقرص نانى نداشته باشد (چون دسترسى بدان ندارد) و سير شدن را بهخاطر نياورد. و ممكن نيست من با شكم پر بخوابم در حالى كه دراطراف من شكمهاى گرسنه و جگرهاى گرم (تشنه) وجود داشتهباشد... آيا همين كافى است كه به من بگويند زمامدار و امير المؤمنينولى در سختى هاى روزگار با آنان همدرد نبوده و در تلخ كامى هاپيشاپيش آنان نباشم؟بنابراين، مسؤولان دولت اسلامى وظيفه دارند، افزون بر رسيدگى بهمشكلات تنگدستان طريق سادهزيستى پيشه سازند و بدين وسيله همدردى خود را با محرومان اثبات كنند. اين همدردى به كاهش فشار فقر و دوستى فقرابا سران حكومت مىانجامد. و بدا به حال كسى كه در محضر خداوند، فقرا ومساكين و محرومان دشمن او باشند. و از ديدگاه آن حضرت، اساساً فقير درفقر خود باقى نمى ماند مگر آنكه اغنيا از پرداخت حقوق آنان امتناع كنند و بههمين دليل علاوه بر تكاليفى كه در دنيا نسبت به محرومين دارند، در روزقيامت به شدّت بدين خاطر باز خواست خواهند شد. اما همانگونه كه سابقاًنيز يادآورى نموديم، دولت اسلامى براى تحقق هدف فقرزدايى نبايد صرفاًبه توصيههاى اخلاقى بسنده نمايد بلكه مىبايستى در يك برنامه منسجم، نظريهعدالت اجتماعى را با ديدگاه حقوقى و با ضمانت اجرايى لازم پيگيرى نمايد.