1. مبارزه با تبعيض
سيستم تقسيم نادرست اموال توسط خليفه دوم و بذل و بخششهاى بى حساب خليفة سوم به فساد و نابسامانى در نظام اجتماعى و اقتصادى جامعةاسلامى انجاميد و در مدت كوتاهى، شكافى وسيع و عميق ميان فقير و غنى پديد آورد.
در چنين موقعيتى، حضرت على (عليه السلام) با قاطعيت پاى به عرصة مبارزه باتبعيض نهاد و به تبعيت از سيرة رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) اموال عمومى را به طورمساوى ميان مردم تقسيم كرد. اين امر سبب شد بسيارى از خواصّ و اشرافو بزرگان با وى مخالفت ورزند. امام (عليه السلام) در پاسخ كسانى كه از آن حضرت مىخواستند براى مراعات مصلحت و جلب رضايت اين دسته از مخالفان درسياست خود تجديد نظر كند، فرمود:
آيا مىخواهيد كه من پيروزى را به قيمت ستم بر كسانى كه زمامدار آنهاشدهام بدست آورم؟ به خدا سوگند به چنين كارى تن نخواهم داد... اگربيت المال جزء اموال شخصى من هم بود آن را بالسويه ميان مسلمانانتقسيم مىنمودم چه رسد به اينكه اين اموال از آنِ خداست. بدانيد كهبخشيدن مال به غير مستحق تبذير و اسراف است و اين امر اگر چه دردنيا موجب ترفيع مقام بخشنده مىگردد ولى در آخرت موجبخوارى اوست.
بر اين اساس، آن حضرت در تقسيم اموال عمومى، هيچكس را بر ديگرى ترجيح نمى داد. يكى از اشراف گفت: يا اميرالمؤمنين، اين شخص تا ديروزغلام و بردة من بود و امروز آزادش كردم، چگونه سهم من با او برابر است؟ حضرت در پاسخ فرمود: به همان اندازه كه به تو مىدهم، او نيز همان مقدارسهم دارد.
امام (عليه السلام) در مبارزه با تبعيض تا آن جا پيش رفت كه حتى به خواستهاى مالى بستگان نزديكش نيز توجه نمى كرد. و آن بزرگوار، در يكى از خطبههاى نهجالبلاغه، داستان برادرش عقيل را چنين باز مىگويد:
سوگند به خدا عقيل را در شدّت فقر و پريشانى ديدم كه «يك مَن»گندم از بيت المال شما را از من درخواست نمود و كودكانش را ديدمكه از پريشانى با موهاى غبار آلوده و رنگهاى تيره مانند آنكهرخسارشان با نيل سياه شده باشد و عقيل براى درخواست خود تأكيدكرده سخن خود را تكرار مىنمود و من گفتارش را گوش مىدادم وگمان مىكرد دين خود را به او فروخته از روش خويش دست برداشتهو از او پيروى مىكنم. سپس آهن پارهاى براى او سرخ كرده و نزديكتنش بردم تا عبرت گيرد... به او گفتم: اى عقيل مادران در سوگ توبگريند آيا از آهن پارهاى كه آدمى آن را براى بازى خود سرخ كرده ناله مىكنى ولى مرا به سوى آتشى كه خداوند قهّار آن را براى خشمافروخته مىكشانى؟ آيا تو از اين رنج مىنالى و من از آتش دوزخننالم؟!
البته آن حضرت در امتناع از بخشش به عقيل هدفى تربيتى را دنبال مىكرد. بدين سبب، با آن كه شايد مىتوانست او را از مال شخصى خويشبهرهمند سازد ـ به دليل مصالحى كه خود در نظر داشت ـ از اين كار امتناعورزيد. اساساً به اعتقاد برخى، هدف اصلى امام على (عليه السلام) از مساوات در تقسيمبيتالمال بازگردانيدن احساس برابرى همه جانبه در برابر دولت و خداوند بههمه شهروندان بود نه افزودن ثروت تهيدستان يا افزايش درآمد عمومى كشور.
امام على (عليه السلام) خود اين گونه عمل مىكرد و تمام كارگزارانش را نيز بهپيروى از اين روش سفارش مىفرمود؛ چنانكه به مالكاشتر مىفرمايد:
حق را در مورد كسى كه لازم است، اجرا كن خواه نزديك و خويشاوندباشد يا غريب و ناشناس و در اين راه ثابت قدم باش اگر چه از ناحيه عدمتبعيض و اجراى حق در مورد خويشان و نزديكان، ضررى به تو برسد.
در فراز ديگرى از نهجالبلاغه به محمد بن ابى بكر، فرماندار مصر، چنينتوصيه مىكند:
حتى در شيوة نگاه كردن نيز ميان مردم تبعيض روا مدار تا بزرگان درتو طمع نكنند و ضعيفان از عدالتت نوميد نشوند.