زمينههاى اصلاحات و اولويتها از ديدگاه على (عليه السلام)
الف) اصلاحات فرهنگى
1. مفهوم اصلاح فرهنگى
در ديدگاه حضرت على (عليه السلام) اصلاح فرهنگى دو مفهوم «عام» و «خاص»دارد. در مفهوم عام، اصلاح فرهنگى شامل تمام مسائل و موضوعاتى است كهبه نحوى با آداب و رسوم و سنّتهاى پسنديدة جامعه مرتبط است. بر اساساين مفهوم عام، مولاى متقيان در فرمان معروف خود به مالك اشتر چنين مىفرمايد:سنّتهاى شايستهاى را كه بزرگان اين امت بدان رفتار كرده، به سببآن انس و الفت ميان مردم ايجاد شده و كار ملّت بر اساس آن تنظيمگرديده است، نقض مكن؛ و نبايد سنت و شيوهاى به كار برى كه بهسنتهاى پيشين زيان رساند.در پايان همين نامه مجدّداً به مالك دستور مىدهد در عرض كتاب خدا وسنت پيامبراكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، «سنتهاى پسنديده» را نيز به ياد آورد و چنانچه باسيرة امير مؤمنان منطبق است از آنها پيروى كند.امّا اصلاحات فرهنگى در مفهوم خاص از دغدغهها و نگرانى هاى اصلى آن حضرت به شمار مىآمد. در نگاه آن حضرت، اين اصلاحات جز «احياى كتاب خدا و سنّت رسول (صلّى الله عليه وآله وسلّم)» معنايى نداشت. آرى، «كتاب و سنّت»چنان به فراموشى سپرده شده بود كه آن بزرگوار تمام سالهاى اندكحكومتش را به احياى اين دو ركن اختصاص داد. امام پارسايان در خطبهاى كهگروهى آن را واپسين خطبة رسمى حضرتش شمردهاند، ياران خويش را«احياگر كتاب و سنت و نابودگر بدعت» معرفى مىكند و اين كلمات درحالى از زبان مبارك ايشان جارى گرديد كه آن حضرت در زمان ايراد اينخطبه بسيار گريستند و مردم را براى نافرمانى از خود و غفلت از احكام ديننكوهش نمودند.نگرانى آن حضرت دربارة كتاب و سنت به اندازهاى بود كه پيش ازشهادتش، در واپسين وصيت، قبل از هر چيز مردم را به توحيد و پيروى ازخدا و سنّت پيامبر سفارش فرمود. احياى كتاب و سنّت از آغازِ همراهى امام (عليه السلام) با پيامبر اسلام، به عنوان يك ارزش اصيل در اعماق قلبش ريشهدوانده بود؛ چنانكه دربارة خود و ياران خاص پيامبر در خطبة معروف بهقاصعه، به همين ويژگى تصريح مىكند.